موضوع: "رذایل اخلاقی"
مفهوم و اسباب غیبت در آینه روایات
یکشنبه 97/03/20
مقدمه:
زبان به عنوان یکی از عجیبترین مخلوقات و آفریدههای الهی است که قلمروی حکومتی آن همانند عقل، تمام وجود انسان است، به بیانی دیگر میتوان گفت که زبان نائب عقل در رفتار انسان میباشد؛ زبان از چنان توانایی بالایی برخوردار است که اگر به طاعت الهی مشغول باشد دل رنگ الهی میگیرد و إلا دل را به تاریکی و کدر شدن میکشاند.
صحبت کردن چهار حالت دارد؛ اول: اینکه تمام آن ضرر است؛ دوم: اینکه در عین حال که مفید و با منفعت است اما خالی از ضرر هم نیست؛ سوم: نه ضرر دارد و نه منفعت؛ چهارم: سراسر منفعت و نور بودن؛ از این موارد تنها قسم چهارم مورد قبول عقلاء و مورد پسنده همه افراد است.
با توجه به این مطلب که آفات زبان بسیار است بهترین و شاید تنهاترین راه برای در امان ماندن از این آفات، صحبت کردن در مواقع ضروری و آنجا که ضرورت اقتضاء میکند، و در سایر حالات سکوت کردن، میباشد. همانگونه که خداوند میفرماید: «لَّا خَيرَْ فىِ كَثِيرٍ مِّن نَّجْوَئهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَحِ بَينَْ النَّاسِ[1]؛ در بسيارى از سخنانِ درِگوشى (و جلسات محرمانه) آنها، خير و سودى نيست؛ مگر كسى كه (به اين وسيله،) امر به كمك به ديگران، يا كار نيك، يا اصلاح در ميان مردم كند».
مفهوم شناسی غیبت:
در لغت به معنایی بدگوئى پشت سر ديگرى[2] است. البته با توجه به روایات میتوان گفت آشکار کردن عیب پنهانی افراد[3] که راضی به بیان آن نیستند نیز غیبت است.
در اصطلاح اخلاقی یعنی اینکه پشت سر و در غیاب فردی از افراد شیعه به بدی صحبت شود بهگونهای که اگر بشنود ناراحت میشود و از بیان آن ناراضی باشد[4]؛ البته ابن منظور این مطلب را گسترش داده و در کتاب خود گفته است هر فردی که پشت سر او[5] اینگونه صحبت شود و این خصلت ذکر شده در او باشد این غیبت است و اگر در او نباشد بهتان میشود؛ خواه این خصلت نقص در بدن باشد مانند کوتاهی قد، چاقی، لاغری و …؛ یا در نسبت و نسب مانند اینکه گفته شود فرزند فلان فاسق یا ظالم است و …؛ یا در صفات، افعال و اقوال او باشد مانند بداخلاقی، پرگویی و یا اینکه گفته شود که فلانی بیوقت به خانهی دیگران میرود. [6]
البته به این نکته باید توجه داشت که غیبت تنها بهوسیله زبان انجام نمیشود بلکه هر چیزی که عيب شخص را بفهماند غيبت است چه كنايه باشد و چه صريح و اشاره چشم و یا هر چه دلالت كند بر عيبى كه گفتن آن حرام است غيبت بهحساب میآید. اما از آنجا که غیبت بهوسیله زبان در بین افراد رایجتر است روی این مورد تأکید بیشتری صورت گرفته است.
اسباب غیبت و راههای درمان آن
بعد از آشنای با تعریف غیبت لازم است با اسباب آن آشنا شویم تا از به وجود آمدن آنها جلوگیری کنیم به این منظور باید به روایات رجوع شود تا از منبع علم الهی اهلبیت علیهم السلام استفاده نمود، در این خصوص به کلام گوهربار امام صادق علیه السلام بهعنوان مؤسس مذهب تشیع میپردازیم ایشان اسباب غیبت را در ضمن حدیثی چند چیز بیان فرمودهاند که به آنها اشاره میگردد:
1- اولین علت غیبت بنا فرموده این امام همام علیه السلام ، خشم و غضب است به این صورت که وقتی فردی انسان را به خشم آورده پشت سر او غیبت میکند.
راه درمان آن را میتوان در توجه به آثار سوء غضب و ثواب فروبردن خشم و کظم غیظ جستجو کرد و با تأمل در آن مانع از به وجود آمدن این حالت و در پی آن از غیبت جلوگیری کرد.
2- بنا بر روایت همراهی با غیبت کننده بهمنظور جلب نظر او و اینکه گفته شود شریک غم و شادی دوستان است میتواند یکی دیگر از عواملی باشد که فرد دست به غیبت بزند.
راه جلوگیری از اینگونه طرز تفکر و عمل کردن میتواند ملاک قرار دادن رضایت الهی در هر کار باشد.
3- سومین علتی که حضرت بیان فرمودهاند این است که غیبت کننده برای جلوگیری از سعایت و بدگویی طرف مقابل غیبت او را کنند تا حرف او نزد دیگران بیارزش شود.
راه جلوگیری آن میتواند تذکر این نکته باشد که فرد با غیبت کردن دشمنی قطعی خدا را بد ست خواهد آورد و در مقابل آن احتمال دارد جایگاه کمارزش و موقت دنیوی را به دست آورد که این دو قابل مقایسه نخواهد بود.
4- علت دیگری که حضرت بیان فرمودهاند این است که کار بدی را به شخص نسبت دهند و او بهمنظور تبرئه خود نام فرد دیگری را آورد که او نیز این کار را کرده است و به این ترتیب غیبت میکند.
برای پیشگیری از چنین عملی که منجر به غیبت میشود باید توجه کرد که این کار دو مخالفت با اوامر الهی است، یکی آن عملی که فرد انجام داده و دیگری غیبتی است که انجام شده که آبروی طرف دیگر را از بین برده، که خود این عذر بدتر از گناه است؛ توضیح اینکه: فرد گناهی انجام داده بهمنظور تبرئه خود میگوید فلانی هم این کار را انجام داده است.
5- به منظور بالا بردن مقام و جایگاه دنیوی خود عیوب دیگران را بیان میکند تا فضل و برتری خود را ثابت کند.
راه مقابله با این سبب در نظر گرفتن این نکته است که با این کار فضل خود را نزد خدا از دست میدهد و جایگاه دنیوی خود را نیز متزلزل میکند زیرا افراد با این غیبت، دیده و نظرشان نسبت به فرد غیبت کننده تغییر میکند.
6- سبب دیگر، حسادت نسبت به جایگاه دنیوی فرد در بین مردم میباشد که باعث میگردد تا از فرد غیبت کند تا دیگر آن مقام و منزلت را نزد مردم نداشته باشد.
در این صورت دو گناه حسد و غیبت گریبان گیر فرد خواهد شد که آثار به مراتب سوء بیشتری خواهد داشت، حسادت آثار فراوانی بر سلامت افراد دارد و بیشتر از اینکه بر طرف مقابل مضر باشد بر روی خود محسود اثر میگذارد.
7- علت دیگری که برای غیبت بیان فرمودهاند این است که فرد غیبت کننده به علت تکبر و بهمنظور تحقیر و مسخره کردن فرد از او غیبت کند.
فرد غیبت کننده با غیبت فرد را در مقابل مردم رسوا میکند اما غیبت کننده باید حال خود را در قیامت تصور کند که رسوایی او عظیمتر و بزرگتر خواهد بود و حال او برای تمسخر سزاوارتر خواهد بود.
8- دلسوزی برای فرد به صورتی که همراه با بیان گناه او باشد این غیبت را بعضی گفتهاند بیشتر در بین علماء مطرح است به این صورت که بگوید برای فلان شخص به خاطر گناهی که کرده ناراحت هستم.
باید گفته که این نوع غیبت خیلی مخفیانه و ریز است و یکی از کیدها و حیلههای شیطان است تا اعمال نیک افراد را از بین ببرد.
9- به علت اینکه از گناه طرف مقابل ناراحت و خشمگین است گناه او را بیان میکند که البته اگر بهمنظور نهی از منکر نباشد غیبت حساب میگردد.
این علت نیز مانند علت قبلی یکی از حیلههای شیطان است تا ثواب خشمی را که مطلوب است و به علت نافرمانی خدا میباشد را به حالتی تبدیل کند که فرد را به علت غیبت گرفتار خشم الهی کند.[7]
منابع:
قرآن
2- قاموس قرآن، علی اکبر قرشی بنایی، تهران : دار الکتب الاسلامیۀ
3- امالی، محمد بن علی ابن بابویه، تهران: کتابچی
4- معراج السعادۀ، احمدبن محمدمهدی نراقی، قم : هجرت
5- لسان العرب، محمدبن مکرم ابن منظور، بیروت: دار الفکر للطباعۀ و النشر و ال توزیع- دار صادر
6-بحار الانوار، محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی
7- مصباح الشریعۀ، منسوب به جعفر بن محمد علیه السلام، امام ششم علیه السلام، بیروت: اعلمی
پی نوشت:
[1] قرآن 4، 114.
[2] قاموس قرآن، ج5، 137.
[3] امام صادق علیه السلام إِنَّ مِنَ الْغِيبَةِ أَنْ تَقُولَ فِي أَخِيكَ مَا سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ، امالی، متن، 337.
[4] معراج السعادۀ، متن، 558.
[5] لسان العرب، ج1، ص656.
[6] معراج السعادۀ، متن 559
[7] ر.ک: بحارالانوار ج 72، صص227-234، مصباح الشریعه 205.
پیامدهای اخروی تمسخر
شنبه 97/03/19
پیامد های اخروی تمسخر
فرد مسخره کننده علاوه بر آثار و سختیهای که در دنیا با آنان مواجه میگردد در آخرت نیز به عذابهای سختی گرفتار خواهد شد که به عنوان نمونه در ذیل به بعضی اشاره میشود
الف) مسخره شدن در قیامت
یکی از سختترین عذابهای که فرد مسخره کننده در آخرت با آن روبرو میشود بنا به فرمودهی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله:
«اِنَّ المُسْتَهْزِئينَ يُفْتَحُ لاَِحَدِهِمْ بابُ الجَنَّةِ، فَيُقالُ: هَلُمَّ! فَيَجىءُ بِكَرْبِهِ وَ غَمِّهِ فَاِذا جاءَ اُغْلِقَ دونَهُ، ثُمَّ يُفْتَحُ لَهُ بابٌ آخَرُ… فَما يَزالُ كذلِكَ حَتّى اِنَّ الرَّجُلَ لَيُفْتَحُ لَهُ البابُ فَيُقالُ لَهُ: هَلُمَّ هَلُمَّ فَما يَأْتيهِ[1]؛ در بهشت به روی یکی از مسخرهکنندگان باز میگردد و به او گفته میشود بیا! او با غم و انده جلو میرود و چون نزدیک شد، در به رویش بسته میشود. سپس در دیگری به رویش گشوده میگردد… این کار مرتباً تکرار میشود تا جایی که در به رویش باز میگردد و گفته میشود بیا، بیا؛ اما او دیگر جلو نمیرود».
این روایت نهایت بیچارگی مسخره کننده را بیان میکند که در آخرت جلوی تمام افراد همانطور که خوش دیگران را مسخره میکرده مورد تمسخر قرار میگیرد.
ب)نابودی اعمال
از دیگر آثار استهزاء و مسخره کردن آیات الهی، حبط اعمال میباشد؛ اینگونه افراد در قیامت هیچ بهره و سودی از اعمال نیک دنیوی خود نخواهند برد این مطلب به صورت واضح در این آیه از قرآن کریم آمده است: « أُوْلَئكَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بَِايَاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقَائهِ فحََبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لهَُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا، ذَالِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُواْ وَ اتخََّذُواْ ءَايَاتىِ وَ رُسُلىِ هُزُوًا[2]»؛ خداوند در این آیات میفرمایند کفار و مسخره کنندگان آیات الهی در نزد خداوند ارزشی ندارند و خداوند آنها را به کیفر تمسخری که داشتهاند خوار و خفیف میکند[3].
در این خصوص روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است ایشان فرمودهاند: « إنه ليأتي الرجل العظيم السمين يوم القيامة لا يزن جناح بعوضة[4]؛ روز قیامت افراد فربه و چاقی به صحرای محشر میآیند که به اندازهی بال مگس ارزش ندارند». این مطالب نشانه دهنده نهایت بیارزشی مسخره کننده در درگاه الهی است.
پ)خلود در آتش
همانگونه که در پیامدهای دنیوی این رذیله اخلاقی اشاره شد این افراد در دنیا چنان سرگرم دنیا و مسخره کردن دیگران هستند که یاد خدا را فراموش میکنند بر اساس این آیه از قرآن کریم که خداوند فرموده است: «وَ قِيلَ الْيَوْمَ نَنسَئكمُْ كَمَا نَسِيتُمْ…ذَالِكمُ بِأَنَّكمُُ اتخََّذْتمُْ ءَايَاتِ اللَّهِ هُزُوًا[5]»؛ خداوند نیز آنها را فراموش میکند و در جهنم بدون هیچ یاوری خواهند بود.
ث) کفر
بر اساس آیات کلام الله مجید کسانیکه خدا، پیامبر و آیات الهی را مسخره کنند از دایره ایمان خارج شده و مرتد خواهند بود، در این خصوص میتوان به این آیات استناد کرد که خداوند فرمودهاند: « يحَْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنزََّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُم بِمَا فىِ قُلُوبهِِمْ قُلِ اسْتهَْزِءُواْ إِنَّ اللَّهَ مخُْرِجٌ مَّا تحَْذَرُونَ(64)وَ لَئنِ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نخَُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ ءَايَتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتهَْزِءُونَ(65)لَا تَعْتَذِرُواْ قَدْ كَفَرْتمُ بَعْدَ إِيمَانِكمُْ إِن نَّعْفُ عَن طَائفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَائفَةَ بِأَنهَُّمْ كَانُواْ مجُْرِمِين[6]»، در شأن نزول این آیات آمده است که گروهی از منافقان در بازگشت از جنگ تبوک پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را مسخره کردند این آیات نازل شد و آنان را مرتد و خارج شده از دین معرفی نمود.
پس تمام کسانی که آیات الهی را مسخره کنند و به تمسخر بگیرند اینگونه هستند.
منابع:
قرآن
1- میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری
2- مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی
3- کنز الدقائق محمد بن محمدرضا قمی مشهدی
4- تفسیر الصافی، محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی
5- تفسیر نور الثقلین، عبدعلی بن جمعه العروسی الحویزی
پی نوشت
[1] محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 5، ص 249.
[2] کهف: 105-106.
[3] طبرسی، ترجمه مجمع البیان، ج 15، ص 133.
[4] قمی مشهدی، کنز الدقائق، ج8، ص 15، فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج 3،ص 267
[5] جاثیه: 34-35.
[6] توبه 64-66.
پیامدهای دنیوی تمسخر
شنبه 97/03/19
پیامدهای دنیوی تمسخر
تمسخر با توجه به ریشهها و عواملی که بر اساس آیات قرآن ذکر شد آثار دنیوی زیادی دارد که به بعضی از آنها اشاره خواهد شد:
1) از بین رفتن دوستی و محبت/ از بین رفتن اعتماد
از جمله مهمترین آثار مسخره کردن دیگران که در دنیا فرد مسخره کننده به آن گرفتار میگردد بنا به فرمودهی امام صادق علیه السلام: « لَا يَطْمَعَنَ الْمُسْتَهْزِئُ بِالنَّاسِ فِي صِدْقِ الْمَوَدَّة[1]ِ؛ كسى كه مردم را مسخره میكند، نبايد به دوستی خالصانه آنان، اميد داشته باشد».
2) نزول بلا
از جمله آثار مسخره کردن برای شخص مسخره کننده در دنیا نازل شدن عذاب است این مطلب به صورت واضح در این روایت امام سجاد علیه السلام: «وَ الذُّنُوبُ الّتى تُنزِلُ النِّقَمَ عِصيانُ العارِفِ بِالبَغىِ وَ التَطاوُلُ عَلَى النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بِهِم وَ السُّخريَّةُ مِنهُم[2]؛ گناهانى كه باعث نزول عذاب میشوند، عبارتاند از: ستم كردن شخص از روى آگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره كردن آنان» آمده است.
ایشان یکی از علتهای نزول عذاب دنیوی برای افراد در این دنیا را مسخره کردن مردم معرفی نمودهاند.
3) تحقیر شدن
از جمله آثاری که افرادی که دیگر را مسخره میکند باید منتظر آن باشد حقارت و تحقیر شدن است، زیرا
امام على علیه السلام در این مورد فرمودهاند: «اِرهَبْ تَحذَرْ، و لا تَهزِلْ فتُحتَقَرَ[3]؛ بترس تا بر حذر باشى و مسخرگى نكن كه كوچك میشوى».
در این روایت حضرت یکی از عواملی که موجب حقارت افراد میگردد را مسخره کردن معرفی نمودهاند.
4) از بین رفتن عزم و اراده
به منظور اینکه افراد به خواهند به اهدافشان برسند باید از عزم و اراده قوی برخوردار باشند، یکی از عوامل از بین بردن عزم و اراده بنا بر روایت مسخره کردن دیگران است، در این خصوص حضرت علی علیه السلام فرمودند:
«غَلَبَةُ الهَزلِ تُبطِلُ عَزيمَةَ الجِدِّ[4]؛ چيره آمدن مسخرگى، عزم جدّى را از بين میبرد».
در این روایت حضرت غالب شدن مسخرگی بر فرد را موجب از بین رفتن اراده معرفی کردهاند.
5) در زمره نادانان
یکی دیگر از آثار اینکه افراد دیگر به تمسخر گرفته شوند این است که شخص مسخره کننده در زمره و ردیف افراد نادان قرار میگیرد، حضرت علی علیه السلام فرمودند: «مَن كثُرَ هَزلُهُ استُجهِلَ[5] ؛ هر كه زياد شوخ و غير جدّى باشد، نادان شمرده شود». در این روایت و همچنین روایت دیگری با همین مضمون و عبارات دیگر فرمودهاند: «كَثرَةُ الهَزلِ آيةُ الجَهلِ[6] ؛ مسخرگى زياد، نشانه نادانى است». تأکید در این بیان این اثر مسخره کردن نشانه اهمیت این مسئله میباشد؛ با توجه به اینکه تمام افراد بشر به دنبال این هستند که تواناییهای خود را نشان بدهند توجه به این اثر میتواند به عنوان یکی از عوامل بازدارنده برای این گناه به حساب آید.
6) از بین رفتن جدیت
با توجه این مسئله که افراد دوست دارند که در جمعی که قرار دارند جدی گرفته شوند و حرفشان روی افراد دیگر اثر داشته باشد باید مسخره کردن را ترک کنند، زیرا بنا به فرمودهی امام على علیه السلام:« مَن كَثُرَ هَزلُهُ بَطَلَ جِدُّهُ[7]؛ هر كه مسخرگىاش زياد باشد، جدّيتش از بين برود (مردم سخنان و كردارهاى جدّى او را نيز به شوخى گيرند و به آنها اهميتى ندهند)» و به این ترتیب از جایگاه اجتماعی مطلوبی نیز نخواهد اشت.
در روایاتی دیگر از مولی متقیان حضرت على علیه السلام فرمودند: «مَن جَعَلَ دَيْدَنَهُ الهَزلَ لَم يُعرَفْ جِدُّهُ [8]؛ هر كه مسخرگى را عادت خود قرار دهد، جدّى بودنش شناخته نشود» که در این صورت اطرافیان هر عملی که او انجام دهد به حساب مسخرگی او میگذارند و در هیچ حالتی او را جدی نمیگیرند.
در کلامی دیگر از امام على علیه السلام که فرمودند: «الكاملُ مَن غَلَبَ جِدُّهُ هَزلَهُ[9]؛ كامل، آن كسى است كه جدى بودنش بر مسخرگى اش چيره آيد»، نشانه فرد کامل را در جدی بودن و ترک مسخرگی بیان کردهاند.
7) زایل شدن عقل
یکی دیگر از آثار زیانبار تمسخر برای فرد مسخره کننده بنا به فرمایش حضرت على علیه السلام که فرمودند: «مَن غَلَبَ علَيهِ الهَزلُ فَسَدَ عَقلُهُ[10]؛ هر كه مسخرگى بر او چيره آيد، خردش تباه شود» از بین رفتن عقل میباشد.
با توجه به این مطلب که آنچه که انسان را از دیگر مخلوقات متمایز میکند عقل است بزرگترین ضرر و مصیبت بر انسان از دست دادن این نعمت خواهد بود.
8) مرگ
از جمله آثار تمسخر و مسخره کردن افراد مؤمن که در قرآن کریم اشاره شده میتوان به هلاکت و نابودی مسخره کننده اشاره کرد از جمله آیاتی که در این زمینه وجود دارد آیه: « وَ مَا يَأْتِيهِم مِّن نَّبىٍِّ إِلَّا كاَنُواْ بِهِ يَسْتهَْزِءُونَ فَأَهْلَكْنَا أَشَدَّ مِنهُْم بَطْشًا[11]» است در این خداوند به صرحت بیان فرمودهاند که اگر کسی مؤمنین را مورد تمسخر قرار دهد در نتیجه این کار او را هلاک خواهد کرد.
در این زمینه آیات دیگری نیز وجود دارد که در آنها بیان شده که افرادی که عذاب الهی را قبول نداشته و آن را مورد تمسخر قرار میدادهاند به همین عذابها به هلاکت رسیدهاند[12].
9) فراموشی خداوند
یکی دیگر از آثار و پیامدهای که مسخره کننده با آن موجه میگردد، غفلت از یاد خداست، که خود موجب بسیاری از گرفتاری افراد است در کلام الله مجید از جمله آثار استهزاء بر اساس این آیه: « فَاتخََّذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتىَّ أَنسَوْكُمْ ذِكْرِى وَ كُنتُم مِّنهُْمْ تَضْحَكُون[13]»؛ فراموشی یاد خداوند میباشد و این کیفر استهزاء مؤمنین است[14].
منابع
قرآن
1- مجلسی، بحار لاأنوار، ج 72، ص 144.
2- ابن بابویه، معانی الأخبار، متن، 270.
3- تمیمی آمدی، غررالحکم، ص133.
4- لیثی واسطی، عیون الحکم، ص349؛
5- قرائتی، تفسیر نور، ج 6، ص 132.
6- تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم، ص222.
پی نوشت:
[1] مجلسی، بحار لاأنوار، ج 72، ص 144.
[2] ابن بابویه، معانی الأخبار، متن، 270.
[3] تمیمی آمدی، غررالحکم، ص133.
[4]لیثی واسطی، عیون الحکم، ص349؛ تمیمی آمدی، غررالحکم، ص473.
[5] تمیمی آمدی، غررالحکم، ص589.
[6] لیثی واسطی، عیون الحکم، ص389؛ تمیمی آمدی، غررالحکم، ص527.
[7] لیثی واسطی، عیون الحکم، ص447؛ تمیمی آمدی، غررالحکم، ص611.
[8]لیثی واسطی، عیون الحکم، ص442؛ تمیمی آمدی، غررالحکم، ص596.
[9]تمیمی آمدی، غررالحکم، ص128.
[10] تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم، ص222.
[11] زخرف:7-8.
[12] ر.ک: انعام: 6؛ هود: 11؛ نحل: 16؛ انبیاء: 21 و … .
[13] مؤمنون: 110.
[14] ر.ک: قرائتی، تفسیر نور، ج 6، ص 132.
عوامل تمسخر و استهزاء در قرآن
سه شنبه 97/03/15
تمسخر و استهزاء
در لغت:
به معنای ریشخند کردن است، حقیر شمردن و خوار داشتن است و بیان عیبها و نقصها به صورتی که بیان آن خنده آور باشد.
در اصطلاح:
بیان کردن گفتار، کردار، اوصاف و یا خلقت افراد که یا با سخن گفتن و یا با فعل و یا به ایماء و اشاره و گاهی هم به صورت کنایه بر وجهی که سبب خنده دیگران گردد را تمسخر می گویند؛ اگر تمسخر به صورت باشد که شخص از آن ناراحت شود حرام است.
عوامل تمسخر در قرآن
خداوند در قرآن کریم چند عامل اصلی و کلی برای تمسخر بیان کرده است که در ذیل به بعضی از آنها اشاره خواهد شد:
1- جهل:
یکی از مهمترین عواملی که موجب تمسخر می گردد بر اساس آیات قرآن مجید جهل و نادانی است، افراد بدون اینکه به مسایل توجه داشته باشند و در آن دقت و تأمل کنند تنها بر اساس ظاهر حکم می کنند و عملی را به تمسخر می گیرند، به عنوان نمونه در آیه 67 سوره بقره آمده است که خداوند برای حل مسئله قتل به حضرت موسی علیه السلام دستور می دهند تا گاوی را ذبح کنند، یهودیان به حضرت می گویند که ما را مسخره می کنی؟! حضرت علیه السلام می فرمایند: که به خدا پناه میبرم از اینکه از جاهلان باشم.
از این آیه به صراحت به دست می آید که تمسخر و مسخره کردن دیگران کار افراد جاهل و از روی جهل و نادانی است.
2- تکبر و غرور
گاهی حس برتری طلبی باعث میگردد که فرد دیگران را کوچکتر و پایینتر از خود بداند و اعمال و رفتار، یا گفتار آنها را مورد تمسخر قرار دهد.
در قرآن کریم در سوره حجرات آیه 11 آمده است «يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ عَسىَ أَن يَكُونُواْ خَيرًْا مِّنهُْم»؛ کلمه «خیراً» در این آیه بیان کننده منشأ استهزای مؤمنان که برتری جویی است می باشد.
و اين خود برتربينى بيشتر از ارزشهاى ظاهرى و مادى سرچشمه مىگيرد مثلا فلان كس خود را از ديگرى ثروتمندتر، زيباتر، يا از قبيلهاى سرشناس تر می شمرد، و احياناً اين پندار كه از نظر علم و عبادت و معنويات از فلان جمعيت برتر است او را وادار به سخريه می كند، در حالى كه معيار ارزش در پيشگاه خداوند تقوا است، و اين بستگى به پاكى قلب و نيت و تواضع و اخلاق و ادب دارد.
هيچ كس نمىتواند بگويد: من در پيشگاه خدا از فلان كس برترم، و به همين دليل تحقير ديگران و خود را برتر شمردن يكى از بدترين كارها، و زشترين عيوب اخلاقى است كه بازتاب آن در تمام زندگى انسانها ممكن است آشكار شود.
استهزا و مسخره كردن، در ظاهر يك گناه، ولى در باطن چندین گناه است؛ گناهانى مانند:
تحقير، خوار كردن، كشف عيوب، اختلاف افكنى، غيبت، كينه، فتنه، تحريك، انتقام و طعنه به ديگران در آن نهفته است.
مسخره کردن، تجاوز به حريم افراد است و اگر مسخره كننده توبه نكند، ظالم است.
و گاهی غروری که منشأ تمسخر است به علت جایگاه اجتماعی یا علمی که افراد دارا می باشند دیگران را مسخره میکنند، به عنوان نمونه برای این مطلب میتوان به این آیه 83 از سوره مبارکه غافر قرآن اشاره شده است که: « فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُواْ بِمَا عِندَهُم مِّنَ الْعِلْمِ وَ حَاقَ بِهِم مَّا كاَنُواْ بِهِ يَسْتهَْزِءُون»؛ مراد از علم در این آیه اطلاعاتی است که از زینت زندگی دنیا و فنون تدیبری است که برای به دست آوردن آن داشتند، خداوند این فنون را به علم تعبیر کرده است تا بفهماند غیر از آن علمی نداشتند.
3- دنیا طلبی
گاهی داشتن ثروت و دل بستگی به دنیا موجب مسخره کردن افراد فقیر یا زیردست میگردد؛ همچنین آیات ابتدایی سوره همزه مغرور شدن به مال و ثروت را منشأ طعن و استهزای دیگران دانسته است.
افراد دنیا طلب ببینش مادی گرایانه دارند و اعتقادی به ماورای دنیا ندارند لذا افرادی را که گرایش به آخرت دارند را به تمسخر میگیرند.
4- عدم تفکر
خداوند نعمت عقل را به همه انسانها داده است اما برخی از افراد رفتارهای دیگران را به عنوان رفتاری خرافی و به دور از عقلانیت ارزیابی میکنند ولی رفتار خود را درست میپندارند؛ در حالیکه اگر این افراد در اعمال خود تعقل و اندیشهورزی داشته باشند میبینند که اعمال خودشان به دور از عقل و عقلانیت است. این مطلب را میتوان با توجه به آیات قرآن یکی از عوامل تمسخر دانست.
5- عصیان
جرم و گناه موجب میشود که نفس انسان طهارت و پاکی اولیه خود را از دست بدهد و در شناخت حق و باطل دچار مشکل و خطا شود، همچنین گناهان باعث میشوند تا بر روی قلب انسان غبار غفلت و زنگار بنشیند یا قلب او مهر زده و مختوم گردد به همین علت رفتارهای دیگران را مورد تمسخر قرار میدهد.
منابع:
قرآن کریم
1- على اكبر، قرشى بنايى، قاموس قرآن، ج 3، ص 242 انتشارات: دار الكتب الاسلامية
2- محمد بن محمد، غزالی، ترجمه احیاء علوم الدین، ج3، ص 270 انتشارات دارالکتب العربی
3- ملا احمد بن محمد مهدی، نراقی، معراج السعادۀ، 555 انتشارات: هجرت
4- محمد بن محمد، غزالی، کیمیای سعادت، ج 2، ص 78 انتشارات علمی و فرهنگی
5- ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 22، ص179، انتشارات: دار الكتب الإسلامية
6- محسن، قرائتی، تفسیر نور، ج 9، ص 187، انتشارات: مركز فرهنگى درسهايى از قرآن
7- طباطبايى، سيد محمد حسين، سيد محمد باقر موسوى همدانى،ترجمه تفسیر المیزان ج 17، ص 539، انتشارات: دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم