آثار اخروی غیبت

 آثار اخروی غیبت

با توجه به این مطلب که دنیا مزرعه آخرت است؛ هر عملی که در این دنیا انجام می­شود باطن و اثر آن را به صورت کامل و مجسم شده در آخرت مشاهده می­شود؛ لازم است تا به آثار غیبت در آخرت پرداخته شود.   

الف) عذاب قبر

اولین مرحله بعد از مرگ که فرد در پیش رو دارد عالم قبر است، اگر فرد در دنیا اعمال نیک و صالح داشته باشد در آسایش به سر می­برد اما اگر غیر از این باشد در عذاب خواهد بود، یکی از گناهانی که موجب عذاب قبر می­گردد غیبت است؛ در این رابطه از ابن عباس نقل شده که: «عَذَابُ‏ الْقَبْرِ ثَلَاثَةُ أَثْلَاثٍ‏ ثُلُثٌ‏ لِلْغِيبَةِ وَ ثُلُثٌ‏ لِلنَّمِيمَة و…[1]عذاب قبر سه بخش است: يك سوم غيبت و يك سوم هم سخن چينی و …».

در این روایت یکی از عوامل که موجب عذاب قبر می­گردد را غیبت اعلام کرده، و این مطلب نشان دهنده بزرگ بودن و اهمیت داشتن این مسئله در اسلام است.

ه) بیرون شدن از ولایت الهی

از جمله پیامدهای غیبت که با مرگ پرده از آن برداشته می­شود و فرد حقیقت آن را درک می­کند خارج شدن از ولایت الهی می­باشد؛ امام صادق علیه السلام در فرموده­اند: «مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَايَةً يُرِيدُ بِهَا شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوَّتِهِ لِيَسْقُطَ مِنْ أَعْيُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ وَلَايَتِهِ إِلَى وَلَايَةِ الشَّيْطَانِ‏[2]؛ هر كس از مؤمنی به قصد بد جلوه دادن و آبرو ريزى او حكايتى كند و او را از چشم مردم بيندازد از ولايت خدا به سمت ولايت شيطان خارج خواهد شد».

این روایت به یکی از سخت­ترین آثار غیبت که فقط با مرگ عمق و حقیقت آن قابل درک خواهد بود اشاره کرده، هنگامی­که فرد از دنیا برود به کنه این مسأله خواهد رسید که با غیبت چه چیزی را از دست داده است. 

ب) ثبت اعمال نیک برای غیبت شونده

یکی دیگر از نتایج و آثار سوء غیبت که در آخرت برای افراد نمایان می­شود و غیبت کننده را دچار حسرت و اندوه ناتمام می­کند این است که می­بیند اعمال نیک او برای غیبت شونده نوشته شده و دیگر از دست او کاری بر نمی­آید؛ این مطلب در این حدیث یه زیبایی به تصویر کشده شده است، حضرت محمد صلی الله علیه و آله  فرموده­اند:

«يُؤْتَى‏ بِأَحَدٍ يَوْمَ‏ الْقِيَامَةِ يُوقَفُ‏ بَيْنَ‏ يَدَيِ اللَّهِ وَ يُدْفَعُ إِلَيْهِ كِتَابُهُ فَلَا يَرَى حَسَنَاتِهِ فَيَقُولُ إِلَهِي لَيْسَ هَذَا كِتَابِي فَإِنِّي لَا أَرَى فِيهَا طَاعَتِي فَيُقَالُ إِنَّ رَبَّكَ لَا يَضِلُ‏ وَ لا يَنْسى‏ ذَهَبَ عَمَلُكَ بِاغْتِيَابِ النَّاسِ ثُمَّ يُؤْتَى بِآخَرَ وَ يُدْفَعُ إِلَيْهِ كِتَابُهُ فَيَرَى فِيهِ طَاعَاتٍ كَثِيرَةً فَيَقُولُ إِلَهِي مَا هَذَا كِتَابِي فَإِنِّي مَا عَمِلْتُ هَذِهِ الطَّاعَاتِ فَيَقُولُ إِنَّ فُلَاناً اغْتَابَكَ فَدُفِعَتْ حَسَنَاتُهُ إِلَيْك‏؛[3]  روز قيامت فردی را به درگاه الهی می­آورند و نامه عمل او را می­دهند و حسنات خود را در آن نبيند می­گويد خدایا اين نامه اعمال من نيست زیرا حسناتم را در آن نبينم به او گفته می­شود در نظر خداوند نه عملی از بین می­رود و نه فراموش می­شود بلکه با غيبت كردن اعمالت را از دست داده­ای، و فرد ديگری را می­آورند و نامه­اش را به او می­دهند در آن طاعات زیادی می­بيند می­گويد خدایا من اين اعمال را انجام نداده بودم، گفته می­شود چون فلانى غيبت تو را كرد حسناتش به تو داده شده است.

 از این روایت به صورت صریح و مستقیم به دست می­آید که در روز قیامت که روز حسرت است از همه بیشتر فرد غیبت کننده در حسرت خواهد بود زیرا به علت خوشی زود گذر دنیا تمام اعمال نیکی که برای خود از پیش فرستاده بوده را از دست رفته می­بیند.  

د) پذیرفته نشدن اعمال عبادی

از جمله آثاری که فرد غیبت کننده با مرگ به آن پی خواهد برد پذیرفته نشدن اعمال عبادی است، پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده­اند: «مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَةً لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ صَلَاتَهُ وَ لَا صِيَامَهُ أَرْبَعِينَ يَوْماً وَ لَيْلَةً إِلَّا أَنْ يَغْفِرَ لَهُ صَاحِبُهُ[4]؛ هر كس از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند خدا تا چهل روز نماز و روزه او را نمی­پذيرد مگر این­كه غيبت شده از بگذرد».

در این­جا یکی دیگر از آثار سوء غیبت که بیشترین ضرر را به غیبت کننده می­زند و او هنگامی به آن پی خواهد برد که دیگر راهی برای جبران آن ندارد را متذکر می­شود و آن پذیرفته نشدن اعمال است.

پ)محشور شدن در بدترین حالات

می­توان گفت یکی از سخت­ترین عذاب­های که در قیامت فرد غیبت کننده با آن مواجه خواهد شد و بیش از پیش باعث رسوایی و آشکار شدن گناه او می­شود حالت محشور شدن او در قیامت خواهد بود، حضرت علی علیه السلام در روایتی این حالت را بیان فرموده­اند:

« إِيَّاكُمْ‏ وَ غِيبَةَ الْمُسْلِمِ‏ فَإِنَ‏ الْمُسْلِمَ‏ لَا يَغْتَابُ‏ أَخَاهُ‏ وَ قَدْ نَهَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ‏ وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً وَ قَالَ ع مَنْ قَالَ لِمُؤْمِنٍ قَوْلًا يُرِيدُ بِهِ انْتِقَاصَ مُرُوَّتِهِ حَبَسَهُ اللَّهُ فِي طِينَةِ خَبَالٍ حَتَّى يَأْتِيَ مِمَّا قَالَ بِمَخْرَجٍ[5]؛ دوری کنید از غيبت مسلمان زیرا مسلمان برادرش را غيبت نمی­كند، خداوند از آن نهى كرده و فرموده غيبت هم نكنيد آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت مردار برادرش را بخورد، و حضرت علی G فرمود هر کس درباره­ی مؤمن سخنى بگويد به قصد اين­كه آبروي او را بريزد خدا او را در طينت خبال زندانی می­كند تا راه خروجى از گفته خود پیدا کند و بياورد».

خبال در فرهنگ لغت­های فارسی به فساد ترجمه شده است[6]، اما در روایات معصومان علیهم السلام آن را به منفورترین شکل یعنی: « صَدِيدٌ يَخْرُجُ مِنْ فُرُوجِ الْمُومِسَات[7]‏»  به تصویر کشیده­اند که بیان­گر نهایت پستی و بی ارزشی غیبت کننده در منظر اهل بیت علیهم السلام است.

ث) آزار اهل محشر

از جمله آثار غیبت که با برپا شدن قیامت فرد غیبت کننده دچار آن می­گردد این است که علاوه بر عذابی که متحمل می­شود چنان بوی بدی می­دهد که تمام اهل محشر از او فرار می­کنند حضرت محمد صلی الله علیه و آله در این خصوص فرموده­اند:

« … اغْتَابَ امْرَأً مُسْلِماً … وَ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تَفُوحُ مِنْهُ رَائِحَةٌ أَنْتَنُ مِنَ الْجِيفَةِ يَتَأَذَّى بِهِ أَهْلُ الْمَوْقِفِ فَإِنْ مَاتَ قَبْلَ أَنْ يَتُوبَ مَاتَ مُسْتَحِلًّا لِمَا حَرَّمَ اللَّهُ[8]؛ کسی که غیبت مسلمانی را انجام دهد … و روز قيامت بد بوتر از مردار محشور شود و اهل محشر از بوی او اذیت می­شوند و اگر بدون توبه بميرد حرام خدا را حلال شمرده است».

در این­جا پیامبر صلی الله علیه و آله غیبت کننده را به عذابی دردناک انذار می­دهند و بیان می­فرمایند که غیبت کننده در قیامت با حالتی ظاهر می­شود که همه افراد از او فرار می­کنند. 

ج)محروم شدن از بهشت

یکی از سخت­ترین عذاب­های که می­تواند شامل حال افراد شود محروم شدن از بهشت و نعمات بهشتی است پیامبر صلی الله علیه و آله می­فرمایند: «تَحْرُمُ‏ الْجَنَّةُ عَلَى‏ ثَلَاثَةٍ عَلَى‏ الْمَنَّانِ‏ وَ عَلَى‏ الْمُغْتَابِ‏ وَ عَلَى‏ مُدْمِنِ‏ الْخَمر[9]؛ بر سه گروه­ی سخن­چین، غیبت­کننده و دائم الخمر بهشت حرام است».

 در این روایت پیامبر صلی الله علیه و آله به صورت مشخص فرموده­اند که اگر غیبت کننده توبه نکند به بهشت نمی­رود.

ت) سخت­ترین عذاب­ها

غیبت از گناهان کبیره است و سخت­ترین عذاب­ها را برای غیبت کننده در پی خواهد داشت، پیامبر صلی الله علیه و آله در این رابطه فرموده­اند:

« أَرْبَعَةٌ يُؤْذُونَ أَهْلَ النَّارِ عَلَى مَا بِهِمْ مِنَ الْأَذَى يُسْقَوْنَ مِنْ حَمِيمِ الْجَحِيمِ يُنَادُونَ بِالْوَيْلِ وَ الثُّبُورِ يَقُولُ أَهْلُ النَّارِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ مَا بَالُ هَؤُلَاءِ الْأَرْبَعَةِ قَدْ آذَوْنَا عَلَى مَا بِنَا مِنَ الْأَذَى … وَ رَجُلٌ يَأْكُلُ لَحْمَهُ …ثُمَّ يُقَالُ لِلَّذِي كَانَ يَأْكُلُ لَحْمَهُ مَا بَالُ الْأَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَى مَا بِنَا مِنَ الْأَذَى فَيَقُولُ إِنَّ الْأَبْعَدَ كَانَ يَأْكُلُ لُحُومَ النَّاسِ بِالْغِيبَةِ وَ يَمْشِي بِالنَّمِيمَةِ[10]؛ چهار گروه در جهنم هستند كه با عذابی که می­شوند، دیگر جهنمیان را آزار می­دهند و از آب جوش دوزخ می­نوشند فرياد وا ويلا دارند و جهنمیان به یکدیگر می­گويند این­ها چه گناهی کرده­اند که با همه آزارى كه خود داريم ما را آزار می­دهند … و يكى گوشت خود را مي­خورد، … گفتند چرا این­گونه عذاب می­شود؟ گفته شد او با غيبت گوشت مردم را می­خورد و به دنبال سخن چينى مي­رفت».

از این روایت به دست می­آید که سخت­ترین نوع عذاب­ها در انتظار غیبت کننده خواهد بود.

ح) غذای سگ­های جهنم

یکی دیگر از روایاتی که باطن غیبت را برای ما آشکار می­کند این روایت از امام سجاد علیه السلام می­باشد که می­فرمایند: « إِيَّاكَ وَ الْغِيبَةَ فَإِنَّهَا إِدَامُ كِلَابِ النَّارِ[11]؛ به پرهیز از غیبت که همانا خورشت سگ­های جهنم است».

در این روایت حضرت باطن غیبت را آن­گونه که هست به تصویر کشیده­اند تا به این صورت افراد را از غیبت دورکنند. 

منابع:

1-    نورى، حسين بن محمد تقى‏،1408 ق‏، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، قم‏: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، چاپ: اول‏

2-  شهيد ثانى، زين الدين بن على،1390 ق،‏‏ كشف الريبة، بى جا: دار المرتضوي للنشر، چاپ: سوم‏

3- شعيري، محمد بن محمد، بى تا، جامع الأخبار( للشعيري)، نجف‏: مطبعة حيدرية، چاپ: اول

4- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏،1403 ق‏، بحار الأنوار( ط- بيروت)، بيروت‏: دار إحياء التراث العربي‏، چاپ: دوم‏

5- كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏،1407 ق‏، الكافي( ط- الإسلامية)، مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، تهران‏: دار الكتب الإسلامية، چاپ: چهارم‏

6- كوفى اهوازى، حسين بن سعيد،1402 ق‏، الزهد، مصحح: عرفانيان يزدى، غلامرضا، قم‏: المطبعة العلمية، چاپ: دوم‏

7-  فتال نيشابورى، محمد بن احمد،1375 ش‏، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين( ط- القديمة)، قم‏: انتشارات رضى‏، چاپ: اول‏

8- طبرسى، احمد بن على‏،1403 ق‏، الإحتجاج على أهل اللجاج( للطبرسي)، مصحح: خرسان، محمد باقر، مشهد: نشر مرتضى‏، چاپ: اول‏
پی نوشت
[1]  مستدرک ج 9 ص117
[2] کشف الربیۀ 11
[3] جامع الأخبار 147
[4]  مستدرک ج 9 ، ص122
[5] بحار ج 72،ص 250
[6]  دهخدا
[7] کافی ج 84، ص 84
[8] بحار ج 72،  ص 247
[9]  الزهد النص، ص 9
[10]  روضۀ الواعظین و بصیرۀ المتعظین، ج2، 470
[11] الاحتجاج ج 2، ص 315

آثار دنیوی غیبت

 آثار غیبت

برای غیبت آثار سوء فراوانی ذکر شده است که توجه به این موارد می­ تواند به عنوان راهکار­های برای پیش­گیری از این رذیله اخلاقی باشد. این آثار را در دو دسته آثار دنیوی و اخروی می­ توان تقسیم ­بندی کرد.

آثار دنیوی

  با توجه به این مطلب که زندگی دنیوی و اخروی افراد از هم جدا نیست و هر عملی یک عکس العملی در زندگی افراد دارد غیبت نیز از این اصل کلی مستثنا نیست در این قسمت بعضی از آثار دنیوی این رذیله اخلاقی خواهد آمد.

الف) پایین آوردن ارزش اعمال عبادی

یکی از آثار دنیوی که برای غیبت ذکر شده، باطل کننده بودن وضو است

در روایات آمده است که «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْجُلُوسُ فِي الْمَسْجِدِ انْتِظَارَ الصَّلَاةِ عِبَادَةٌ مَا لَمْ يُحْدِثْ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا يُحْدِثُ قَالَ الِاغْتِيَابَ‏[1]

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده ­اند: نشستن در مسجد به انتظار نماز عبادت است تا حدثی صورت نگرفته باشد، سؤال شده که يا رسول الله حدث چيست؟ ایشان فرمودند: غيبت كردن».

در این حدیث به صورت واضح پیامبر غیبت را به عنوان یکی از عوامل کاهش دهنده نور وضو بیان فرموده­ اند، و از آن­جا که وضو مقدمه برای تمام اعمال عبادی می­ باشد، می­ توان این­گونه برداشت کرد که غیبت اثر مستقیم در کم کردن ارزش واقعی و معنوی عبادات دارد.

یکی دیگر از روایاتی که در این زمینه رسیده است این حدیث شریف است که: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَنِ‏ اغْتَابَ‏ امْرَأً مُسْلِماً بَطَلَ‏ صَوْمُهُ‏ وَ نُقِضَ‏ وُضُوؤُه‏[2]؛ حضرت فرموده­ اند: هر كس مسلمانى را غيبت كند روزه اش باطل وضواش شكسته شود».

در این­جا نیز غیبت کردن و پشت سر افراد صحبت کردن را به عنوان کاهنده ارزش اعمال عبادی افراد معرفی فرموده ­اند و به این ترتیب افراد را از غیبت باز داشته­ اند.

ب) رفتن آبرو در دنیا

یکی از چیز­های که برای همه افراد مهم و قابل توجه می­ باشد، آبرو و احترام در انظار عمومی است، یکی از آثار غیبت که بنا بر روایات در همین دنیا گریبان­ گیر فرد غیبت کننده خواهد شد، غیبت شدند و رفتن آبرو در همین دنیا می­ باشد.

امام صادق علیه السلام در این مورد فرموده­ اند: «لَا تَغْتَبْ فَتُغْتَبَ وَ لَا تَحْفِرْ لِأَخِيكَ حَفِيرَةً فَتَقَعَ‏ فِيهَا فَإِنَّكَ‏ كَمَا تَدِينُ‏ تُدَان[3]‏؛ غيبت نكن تا از تو غيبت نشود و چاه­ى براى برادرت نكن تا خود در آن قرار نگیری زيرا همان­گونه که پاداش بدهی پاداش می­بینی».

در این حدیث امام صادق علیه السلام به صورت صریح و روشن فرموده­ اند به منظور جلوگیری از بیان عیب پنهانی که شخص دوست ندارند فاش شود از بیان عیوب افراد و غیبت آن­ها خودداری شود زیرا دنیا دار مکافات است و هر آن­چه افراد در مورد دیگران انجام دهند در مورد­شان انجام خواهد شد.

پ) جدایی و افتراق در جامعه

یکی دیگر از آثار سوء غیبت در این دنیا جدایی و فاصله بین افراد می­ باشد، و از طرفی در اسلام بر اتحاد و همدلی بین مؤمنین به عنوان اعضای اصلی و مهم جامعه اسلامی تأکید شده است و از هر عملی که این اتحاد را به خطر می­ اندازد نهی شده، در روایات غیبت یکی از عوامل افتراق معرفی شده از جمله این حدیث شریف از پیامبر صلی الله علیه و آله که فرموده ­اند: «مَنْ‏ مَدَحَ‏ أَخَاهُ‏ الْمُؤْمِنَ‏ فِي‏ وَجْهِهِ‏ وَ اغْتَابَهُ‏ مِنْ‏ وَرَائِهِ‏ فَقَدِ انْقَطَعَ‏ مَا بَيْنَهُمَا مِنَ‏ الْعِصْمَةِ[4]؛ هر کس مؤمن را در حضورش مدح كند و در پشت سر بدش را بگويد پيوند ميان­شان قطع می­ شود».

در این­جا پیامبر صلی الله علیه و آله دو رو بودن و غیبت کردن را نهی کرده­ اند و یکی از عوامل جدایی بین مؤمنین بیان فرموده ­اند؛ می­ توان این­گونه بیان کرد که یکی از راه­های اتحاد و هم­بستگی مسلمین در بین خودشان صاف و یک رنگ بودن است، و هنگامی که اتحاد در جامعه اسلامی باشد از قدرت بالایی در برابر بیگانگان برخوردار خواهد بود.

ت) غیبت کننده ملعون است

یکی دیگر از آثار غیبت که در این دنیا به فرد غیبت کننده می­رسد، ملعون بودن و از رحمت الهی دور شدن است، که تمام زندگی افراد را تحت الشعاع قرار می­دهد. امام رضا علیه السلام در این خصوص فرموده­اند: «…. مَلْعُونٌ‏ مَلْعُونٌ‏ مَنِ‏ اغْتَابَ‏ أَخَاه‏[5]؛ ملعون است ملعون است كسى كه برادرش را غيبت كند».

حضرت در این حدیث مواردی را که برادران دینی نسبت به یک دیگر نباید انجام دهند را بیان فرموده­ اند یکی از این موارد غیبت است که در اثر آن فرد مورد لعنت قرار می­گیرد.

ث) نابودی دین

از جمله آثاری که در این دنیا فرد غیبت کننده به آن دچار می­شود این است که به وسیله غیبت دین خود را از دست می دهد بدون این­که متوجه باشد در این خصوص پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده ­اند: « مَا عُمِرَ مَجْلِسٌ‏ بِالْغِيبَةِ إِلَّا خَرِبَ‏ مِنَ‏ الدِّين‏[6]؛ مجلسى که با غيبت آباد شود دين در آن از بین می­رود».

بعضی از اعمال موجب نابودی و از بین رفتن دین در دنیا می­گردد که حقیقت و باطن آن در آخرت برای افراد مشخص می­گردد یکی از این اعمال طبق فرموده­ ی پیامبر صلی الله علیه و آله غیبت کردن است.

ج) بیماری

با توجه به اینکه هر گناه­ی که از انسان سرمی­ زند یک اثری بر روی جسم او خواهد گذاشت یکی از آثار غیبت که کمتر مورد توجه قرار گرفته، طبق روایت امام صادق علیه السلام که فرموده­ اند: «لَا يَطْمَعَنَّ … الْمُغْتَابُ‏ فِي‏ السَّلَامَة[7]؛  غیبت کننده چشم طمع به سلامتی نداشته باشد».

از این روایت به دست می­ آید یکی از عواملی که سلامتی افراد را به خطر می­ اندازد غیبت کردن است.

منابع

1-    كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏،1407 ق‏، الكافي( ط- الإسلامية)، مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، تهران‏: دار الكتب الإسلامية، چاپ: چهارم‏

2- ابن بابويه، محمد بن على‏، 1376 ش‏، الأمالي( للصدوق)، تهران‏: كتابچى‏، چاپ: ششم‏

3- فتال نيشابورى، محمد بن احمد،1375 ش‏، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين( ط- القديمة)، قم‏: انتشارات رضى‏، چاپ: اول‏

4-حر عاملى، محمد بن حسن‏،1409 ق‏، وسائل الشيعة، مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، قم‏: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏،چاپ: اول‏

5-ديلمى، حسن بن محمد،1408 ق‏، أعلام الدين في صفات المؤمنين‏،مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، قم‏: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، چاپ: اول‏

6-نورى، حسين بن محمد تقى‏،1408 ق‏، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏، مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، قم‏: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، چاپ: اول‏

7- ابن بابويه، محمد بن على‏،1362 ش‏، الخصال‏، مصحح: غفارى، على اكبر، قم‏: جامعه مدرسين‏، چاپ: اول
پی نوشت:
[1] کافی، ج 2، 357.
[2] امالی شیخ صدوق، متن430
[3] روضۀ الواعظین و بصیرۀ المتعظین، ج 2، ص470.
[4]  وسائل الشیعه ج 12، ص260.
[5]  اعلام الدین 125
[6]  مستدرک ج 9 ص 121
[7] خصال ج 2، ص 434

مفهوم و اسباب غیبت در آینه روایات

مقدمه:

زبان به‌ عنوان یکی از عجیب­ترین مخلوقات و آفریده­های الهی است که قلمروی حکومتی آن همانند عقل، تمام وجود انسان است، به بیانی دیگر می­توان گفت که زبان نائب عقل در رفتار انسان می­باشد؛ زبان از چنان توانایی بالایی برخوردار است که اگر به طاعت الهی مشغول باشد دل رنگ الهی می­گیرد و إلا دل را به تاریکی و کدر شدن می­کشاند.

صحبت کردن چهار حالت دارد؛ اول: این­که تمام آن ضرر است؛ دوم: این­که در عین حال ­که مفید و با منفعت است اما خالی از ضرر هم نیست؛ سوم: نه ضرر دارد و نه منفعت؛ چهارم: سراسر منفعت و نور بودن؛ از این موارد تنها قسم چهارم مورد قبول عقلاء و مورد پسنده همه افراد است.

با توجه به این مطلب که آفات زبان بسیار است بهترین و شاید تنهاترین راه برای در امان ماندن از این آفات، صحبت کردن در مواقع ضروری و آن­جا که ضرورت اقتضاء می­کند، و در سایر حالات سکوت کردن، می­باشد. همان­گونه که خداوند می­فرماید: «لَّا خَيرَْ فىِ كَثِيرٍ مِّن نَّجْوَئهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَحِ بَينْ‏َ النَّاسِ[1]؛ در بسيارى از سخنانِ درِگوشى (و جلسات محرمانه) آن‌ها، خير و سودى نيست؛ مگر كسى كه (به اين وسيله،) امر به كمك به ديگران، يا كار نيك، يا اصلاح در ميان مردم كند».

 مفهوم شناسی غیبت:

در لغت به معنایی بدگوئى  پشت سر ديگرى[2] است. البته با توجه به روایات می­توان گفت آشکار کردن عیب پنهانی افراد[3] که راضی به بیان آن نیستند نیز غیبت است.

در اصطلاح اخلاقی یعنی این­که پشت سر و در غیاب فردی از افراد شیعه به بدی صحبت شود به‌گونه‌ای که اگر بشنود ناراحت می­شود و از بیان آن ناراضی باشد[4]؛ البته ابن منظور این مطلب را گسترش داده و در کتاب خود گفته است هر فردی که پشت سر او[5] این­گونه صحبت شود و این خصلت ذکر شده در او باشد این غیبت است و اگر در او نباشد بهتان می­شود؛ خواه این خصلت نقص در بدن باشد مانند کوتاهی قد، چاقی، لاغری و …؛ یا در نسبت و نسب مانند این­که گفته شود فرزند فلان فاسق یا ظالم است و …؛ یا در صفات، افعال و اقوال او باشد مانند بداخلاقی، پرگویی و یا این­که گفته شود که فلانی بی­وقت به خانه­ی دیگران می­رود. [6]  

البته به این نکته باید توجه داشت که غیبت تنها به‌وسیله زبان انجام نمی­شود بلکه هر چیزی که عيب شخص را بفهماند غيبت است چه كنايه باشد و چه صريح و اشاره چشم و یا هر چه دلالت كند بر عيبى كه گفتن آن حرام است غيبت به‌حساب می­آید. اما از آن­جا که غیبت به‌وسیله زبان در بین افراد رایج­تر است روی این مورد تأکید بیشتری صورت گرفته است.

 اسباب غیبت و راه­های درمان آن

 بعد از آشنای با تعریف غیبت لازم است با اسباب آن آشنا شویم تا از به وجود آمدن آن­ها جلوگیری کنیم به این منظور باید به روایات رجوع شود تا از منبع علم الهی اهل‌بیت علیهم السلام استفاده نمود، در این خصوص به کلام گوهربار امام صادق علیه السلام به‌عنوان مؤسس مذهب تشیع می­پردازیم ایشان اسباب غیبت را در ضمن حدیثی چند چیز بیان فرموده­اند که به آن­ها اشاره می­گردد:

1-    اولین علت غیبت بنا فرموده این امام همام علیه السلام ، خشم و غضب است به این صورت که وقتی فردی انسان را به خشم آورده پشت سر او غیبت می­کند.

راه درمان آن را می­توان در توجه به آثار سوء غضب و ثواب فروبردن خشم و کظم غیظ جستجو کرد و با تأمل در آن مانع از به وجود آمدن این حالت و در پی آن از غیبت جلوگیری کرد.

2-    بنا بر روایت همراهی با غیبت کننده به‌منظور جلب نظر او و این­که گفته شود شریک غم و شادی دوستان است می­تواند یکی دیگر از عواملی باشد که فرد دست به غیبت بزند.

راه جلوگیری از این­گونه طرز تفکر و عمل کردن می­تواند ملاک قرار دادن رضایت الهی در هر کار باشد.

3-    سومین علتی که حضرت بیان فرموده­اند این است که غیبت کننده برای جلوگیری از سعایت و بدگویی طرف مقابل غیبت او را کنند تا حرف او نزد دیگران بی­ارزش شود.

راه جلوگیری آن می­تواند تذکر این نکته باشد که فرد با غیبت کردن دشمنی قطعی خدا را بد ست خواهد آورد و در مقابل آن احتمال دارد جایگاه کم‌ارزش و موقت دنیوی را به دست آورد که این دو قابل مقایسه نخواهد بود.

4-    علت دیگری که حضرت بیان فرموده­اند این است که کار بدی را به شخص نسبت دهند و او به‌منظور تبرئه خود نام فرد دیگری را آورد که او نیز این کار را کرده است و به این ترتیب غیبت می­کند.

برای پیش­گیری از چنین عملی که منجر به غیبت می­شود باید توجه کرد که  این کار دو مخالفت با اوامر الهی است، یکی آن عملی که فرد انجام داده و دیگری غیبتی است که انجام شده که آبروی طرف دیگر را از بین برده، که خود این عذر بدتر از گناه است؛ توضیح این­که: فرد گناهی انجام داده به‌منظور تبرئه خود می‌گوید فلانی هم این کار را انجام داده است.

5-    به ‌منظور بالا بردن مقام و جایگاه دنیوی خود عیوب دیگران را بیان می­کند تا فضل و برتری خود را ثابت کند.

راه­ مقابله با این سبب در نظر گرفتن این نکته است که با این کار فضل خود را نزد خدا از دست می­دهد و جایگاه دنیوی خود را نیز متزلزل می­کند زیرا افراد با این غیبت، دیده و نظرشان نسبت به فرد غیبت کننده تغییر می­کند.

6-    سبب دیگر، حسادت نسبت به جایگاه دنیوی فرد در بین مردم می­باشد که باعث می­گردد تا از فرد غیبت کند تا دیگر آن مقام و منزلت را نزد مردم نداشته باشد.

 در این صورت دو گناه حسد و غیبت گریبان گیر فرد خواهد شد که آثار به مراتب سوء بیشتری خواهد داشت، حسادت آثار فراوانی بر سلامت افراد دارد و بیشتر از این­که بر طرف مقابل مضر باشد بر روی خود محسود اثر می­گذارد.

7-    علت دیگری که برای غیبت بیان فرموده­اند این است که فرد غیبت کننده به علت تکبر و به‌منظور تحقیر و مسخره کردن فرد از او غیبت کند.

فرد غیبت کننده با غیبت فرد را در مقابل مردم رسوا می­کند اما غیبت کننده باید حال خود را در قیامت تصور کند که رسوایی او عظیم­تر و بزرگ­تر خواهد بود و حال او برای تمسخر سزاوارتر خواهد بود.

8-    دل­سوزی برای فرد به صورتی که  همراه با بیان گناه او باشد این غیبت را بعضی گفته­اند بیشتر در بین علماء مطرح است به این صورت که بگوید برای فلان شخص به خاطر گناهی که کرده ناراحت هستم.

باید گفته که این نوع غیبت خیلی مخفیانه و ریز است و یکی از کیدها و حیله­های شیطان است تا اعمال نیک افراد را از بین ببرد.

9-    به علت این­که از گناه طرف مقابل ناراحت و خشمگین است گناه او را بیان می­کند که البته اگر به‌منظور نهی از منکر نباشد غیبت حساب می­گردد.  

این علت نیز مانند علت قبلی یکی از حیله­های شیطان است تا ثواب خشمی را که مطلوب است و به علت نافرمانی خدا می­باشد را به حالتی تبدیل کند که فرد را به علت غیبت گرفتار خشم الهی کند.[7]

منابع:

قرآن

2- قاموس قرآن، علی اکبر قرشی بنایی، تهران : دار الکتب الاسلامیۀ

3- امالی، محمد بن علی ابن بابویه، تهران: کتابچی

4- معراج السعادۀ، احمدبن محمدمهدی نراقی، قم : هجرت

5- لسان العرب، محمدبن مکرم ابن منظور، بیروت: دار الفکر للطباعۀ  و النشر و ال توزیع- دار صادر

6-بحار الانوار، محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی

7- مصباح الشریعۀ، منسوب به جعفر بن محمد علیه السلام، امام ششم علیه السلام، بیروت: اعلمی
پی نوشت:
[1] قرآن 4، 114.
[2]  قاموس قرآن، ج5، 137.
[3]  امام صادق علیه السلام إِنَّ مِنَ الْغِيبَةِ أَنْ تَقُولَ فِي أَخِيكَ مَا سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ، امالی، متن، 337.
[4] معراج السعادۀ، متن، 558.
[5]  لسان العرب، ج1، ص656.
[6] معراج السعادۀ، متن 559
[7]  ر.ک: بحارالانوار ج 72، صص227-234،  مصباح الشریعه 205.

پیامدهای اخروی تمسخر

پیامد های اخروی تمسخر

 فرد مسخره کننده علاوه بر آثار و سختی­های که در دنیا با آنان مواجه می­گردد در آخرت نیز به عذاب­های سختی گرفتار خواهد شد که به عنوان نمونه در ذیل به بعضی اشاره می­شود

الف) مسخره شدن در قیامت

یکی از سخت­ترین عذاب­های که فرد مسخره کننده در آخرت با آن روبرو می­شود بنا به فرموده­ی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله:

«اِنَّ المُسْتَهْزِئينَ يُفْتَحُ لاَِحَدِهِمْ بابُ الجَنَّةِ، فَيُقالُ: هَلُمَّ! فَيَجىءُ بِكَرْبِهِ وَ غَمِّهِ فَاِذا جاءَ اُغْلِقَ دونَهُ، ثُمَّ يُفْتَحُ لَهُ بابٌ آخَرُ… فَما يَزالُ كذلِكَ حَتّى اِنَّ الرَّجُلَ لَيُفْتَحُ لَهُ البابُ فَيُقالُ لَهُ: هَلُمَّ هَلُمَّ فَما يَأْتيهِ[1]؛ در بهشت به روی یکی از مسخره­کنندگان باز می­گردد و به او گفته می­شود بیا! او با غم و انده جلو می­رود و چون نزدیک شد، در به رویش بسته می­شود. سپس در دیگری به رویش گشوده می­گردد… این کار مرتباً تکرار می­شود تا جایی که در به رویش باز می­گردد و گفته می­شود بیا، بیا؛ اما او دیگر جلو نمی­رود».

این روایت نهایت بیچارگی مسخره کننده را بیان می­کند که در آخرت جلوی تمام افراد همان­طور که خوش دیگران را مسخره می­کرده مورد تمسخر قرار می­گیرد.

ب)نابودی اعمال

از دیگر آثار استهزاء و مسخره کردن آیات الهی، حبط اعمال می­باشد؛ این­گونه افراد در قیامت هیچ بهره و سودی از اعمال نیک دنیوی خود نخواهند برد این مطلب به صورت واضح در این آیه از قرآن کریم آمده است: « أُوْلَئكَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بَِايَاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقَائهِ فحََبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لهَُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا، ذَالِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُواْ وَ اتخََّذُواْ ءَايَاتىِ وَ رُسُلىِ هُزُوًا[2]»؛ خداوند در این آیات می­فرمایند کفار و مسخره کنندگان آیات الهی در نزد خداوند ارزشی ندارند و خداوند آن­ها را به کیفر تمسخری که داشته­اند خوار و خفیف می­کند[3].

در این خصوص روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است ایشان فرموده­اند: « إنه ليأتي الرجل العظيم السمين يوم القيامة لا يزن جناح بعوضة[4]؛ روز قیامت افراد فربه و چاقی به صحرای محشر می­آیند که به اندازه­ی بال مگس ارزش ندارند». این مطالب نشانه دهنده نهایت بی­ارزشی مسخره کننده در درگاه الهی است.

پ)خلود در آتش

همان­گونه که در پیامد­های دنیوی این رذیله اخلاقی اشاره شد این افراد در دنیا چنان سرگرم دنیا و مسخره کردن دیگران هستند که یاد خدا را فراموش می­کنند بر اساس این آیه از قرآن کریم که خداوند فرموده است: «وَ قِيلَ الْيَوْمَ نَنسَئكمُ‏ْ كَمَا نَسِيتُمْ…ذَالِكمُ بِأَنَّكمُ‏ُ اتخََّذْتمُ‏ْ ءَايَاتِ اللَّهِ هُزُوًا[5]»؛ خداوند نیز آن­ها را فراموش می­کند و در جهنم بدون هیچ یاوری خواهند بود.

 ث) کفر

بر اساس آیات کلام الله مجید کسانی­که خدا، پیامبر و آیات الهی را مسخره کنند از دایره ایمان خارج شده و مرتد خواهند بود، در این خصوص می­توان به این آیات استناد کرد که خداوند فرموده­اند: « يحَْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنزََّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُم بِمَا فىِ قُلُوبهِِمْ قُلِ اسْتهَْزِءُواْ إِنَّ اللَّهَ مخُْرِجٌ مَّا تحَْذَرُونَ(64)وَ لَئنِ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نخَُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ ءَايَتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتهَْزِءُونَ(65)لَا تَعْتَذِرُواْ قَدْ كَفَرْتمُ بَعْدَ إِيمَانِكمُ‏ْ إِن نَّعْفُ عَن طَائفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَائفَةَ بِأَنهَُّمْ كَانُواْ مجُْرِمِين[6]»، در شأن نزول این آیات آمده است که گروهی از منافقان در بازگشت از جنگ تبوک پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را مسخره کردند این آیات نازل شد و آنان را مرتد و خارج شده از دین معرفی نمود.

پس تمام کسانی­ که آیات الهی را مسخره کنند و به تمسخر بگیرند این­گونه هستند.   

منابع:

قرآن

1- میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری

2- مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی

3- کنز الدقائق محمد بن محمدرضا قمی مشهدی

4- تفسیر الصافی، محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی

5- تفسیر نور الثقلین، عبدعلی بن جمعه العروسی الحویزی
پی نوشت
[1] محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 5، ص 249.
[2] کهف: 105-106.
[3] طبرسی، ترجمه مجمع البیان، ج 15، ص 133.
[4]  قمی مشهدی، کنز الدقائق، ج8، ص 15،  فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج 3،ص 267
[5] جاثیه: 34-35.
[6] توبه 64-66.

پیامدهای دنیوی تمسخر

پیامدهای دنیوی تمسخر

تمسخر با توجه به ریشه­ها و عواملی که بر اساس آیات قرآن ذکر شد آثار دنیوی زیادی دارد که به بعضی از آن­ها اشاره خواهد شد:

1) از بین رفتن دوستی و محبت/ از بین رفتن اعتماد

از جمله مهم­ترین آثار مسخره کردن دیگران که در دنیا فرد مسخره کننده به آن گرفتار می­گردد بنا به فرموده­ی امام صادق علیه السلام: « لَا يَطْمَعَنَ‏ الْمُسْتَهْزِئُ‏ بِالنَّاسِ‏ فِي‏ صِدْقِ‏ الْمَوَدَّة[1]ِ؛ كسى كه مردم را مسخره می­كند، نبايد به دوستی خالصانه آنان، اميد داشته باشد».

2) نزول بلا

از جمله آثار مسخره کردن برای شخص مسخره کننده در دنیا نازل شدن عذاب است این مطلب به صورت واضح در این روایت امام سجاد علیه السلام: «وَ الذُّنُوبُ الّتى تُنزِلُ النِّقَمَ عِصيانُ العارِفِ بِالبَغىِ وَ التَطاوُلُ عَلَى النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بِهِم وَ السُّخريَّةُ مِنهُم[2]؛ گناهانى كه باعث نزول عذاب می­شوند، عبارت­اند از: ستم كردن شخص از روى آگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره كردن آنان» آمده است.

ایشان یکی از علت­های نزول عذاب دنیوی برای افراد در این دنیا را مسخره کردن مردم معرفی نموده­اند.

3) تحقیر شدن

 از جمله آثاری که افرادی که دیگر را مسخره می­کند باید منتظر آن باشد حقارت و تحقیر شدن است، زیرا

امام على علیه السلام در این مورد فرموده­اند: «اِرهَبْ تَحذَرْ، و لا تَهزِلْ فتُحتَقَرَ[3]؛ بترس تا بر حذر باشى و مسخرگى نكن كه كوچك می­شوى».

در این روایت حضرت یکی از عواملی که موجب حقارت افراد می­گردد را مسخره کردن معرفی نموده­اند.

4) از بین رفتن عزم و اراده

به منظور این­که افراد به خواهند به اهداف­شان برسند باید از عزم و اراده قوی برخوردار باشند، یکی از عوامل از بین بردن عزم و اراده بنا بر روایت مسخره کردن دیگران است، در این خصوص حضرت علی علیه السلام فرمودند:

«غَلَبَةُ الهَزلِ تُبطِلُ عَزيمَةَ الجِدِّ[4]؛ چيره آمدن مسخرگى، عزم جدّى را از بين می­برد».

در این روایت حضرت غالب شدن مسخرگی بر فرد را موجب از بین رفتن اراده معرفی کرده­اند.

5) در زمره نادانان

 یکی دیگر از آثار این­که افراد دیگر به تمسخر گرفته شوند این است که شخص مسخره کننده در زمره و ردیف افراد نادان قرار می­گیرد، حضرت علی علیه السلام فرمودند: «مَن كثُرَ هَزلُهُ استُجهِلَ[5] ؛ هر كه زياد شوخ و غير جدّى باشد، نادان شمرده شود». در این روایت و هم­چنین روایت دیگری با همین مضمون و عبارات دیگر فرموده­اند: «كَثرَةُ الهَزلِ آيةُ الجَهلِ[6] ؛ مسخرگى زياد، نشانه نادانى است». تأکید در این بیان این اثر مسخره کردن نشانه اهمیت این مسئله می­باشد؛ با توجه به این­که تمام افراد بشر به دنبال این هستند که توانایی­های خود را نشان بدهند توجه به این اثر می­تواند به عنوان یکی از عوامل بازدارنده برای این گناه به حساب آید.

6) از بین رفتن جدیت

با توجه این مسئله که افراد دوست دارند که در جمعی که قرار دارند جدی گرفته شوند و حرف­شان روی افراد دیگر اثر داشته باشد باید مسخره کردن را ترک کنند، زیرا بنا به فرموده­ی امام على علیه السلام:« مَن كَثُرَ هَزلُهُ بَطَلَ جِدُّهُ[7]؛ هر كه مسخرگى­اش زياد باشد، جدّيتش از بين برود (مردم سخنان و كردارهاى جدّى او را نيز به شوخى گيرند و به آنها اهميتى ندهند)» و به این ترتیب از جایگاه اجتماعی مطلوبی نیز نخواهد اشت.

 در روایاتی دیگر از مولی متقیان حضرت على علیه السلام فرمودند: «مَن جَعَلَ دَيْدَنَهُ الهَزلَ لَم يُعرَفْ جِدُّهُ [8]؛ هر كه مسخرگى را عادت خود قرار دهد، جدّى بودنش شناخته نشود» که در این صورت اطرافیان هر عملی که او انجام دهد به حساب مسخرگی او می­گذارند و در هیچ حالتی او را جدی نمی­گیرند.

در کلامی دیگر از امام على علیه السلام که فرمودند: «الكاملُ مَن غَلَبَ جِدُّهُ هَزلَهُ[9]؛ كامل، آن كسى است كه جدى بودنش بر مسخرگى اش چيره آيد»، نشانه فرد کامل را در جدی بودن و ترک مسخرگی بیان کرده­اند.

7) زایل شدن عقل

یکی دیگر از آثار زیان­بار تمسخر برای فرد مسخره کننده بنا به فرمایش حضرت على علیه السلام که فرمودند: «مَن غَلَبَ علَيهِ الهَزلُ فَسَدَ عَقلُهُ[10]؛ هر كه مسخرگى بر او چيره آيد، خردش تباه شود» از بین رفتن عقل می­باشد.

با توجه به این مطلب که آن­چه که انسان را از دیگر مخلوقات متمایز می­کند عقل است بزرگ­ترین ضرر و مصیبت بر انسان از دست دادن این نعمت خواهد بود.

8) مرگ

از جمله آثار تمسخر و مسخره کردن افراد مؤمن که در قرآن کریم اشاره شده می­توان به هلاکت و نابودی مسخره کننده اشاره کرد از جمله آیاتی که در این زمینه وجود دارد آیه: « وَ مَا يَأْتِيهِم مِّن نَّبىِ‏ٍّ إِلَّا كاَنُواْ بِهِ يَسْتهَْزِءُونَ فَأَهْلَكْنَا أَشَدَّ مِنهُْم بَطْشًا[11]» است در این خداوند به صرحت بیان فرموده­اند که اگر کسی مؤمنین را مورد تمسخر قرار دهد در نتیجه این کار او را هلاک خواهد کرد.

در این زمینه آیات دیگری نیز وجود دارد که در آن­ها بیان شده که افرادی که عذاب الهی را قبول نداشته و آن را مورد تمسخر قرار می­داده­اند به همین عذاب­ها به هلاکت رسیده­اند[12].  

9) فراموشی خداوند

یکی دیگر از آثار و پیامد­های که مسخره کننده با آن موجه می­گردد، غفلت از یاد خداست، که خود موجب بسیاری از گرفتاری افراد است در کلام الله مجید از جمله آثار استهزاء بر اساس این آیه: « فَاتخََّذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتىَّ أَنسَوْكُمْ ذِكْرِى وَ كُنتُم مِّنهُْمْ تَضْحَكُون[13]»؛ فراموشی یاد خداوند می­باشد و این کیفر استهزاء مؤمنین است[14]. 

منابع

قرآن

1-    مجلسی، بحار لاأنوار، ج 72، ص 144.

2-    ابن بابویه، معانی الأخبار، متن، 270.

3-    تمیمی آمدی، غررالحکم، ص133.

4-    لیثی واسطی، عیون الحکم، ص349؛

5-    قرائتی، تفسیر نور، ج 6، ص 132.

6-    تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم، ص222.

پی نوشت:

[1]  مجلسی، بحار لاأنوار، ج 72، ص 144.
[2]  ابن بابویه، معانی الأخبار، متن، 270.
[3] تمیمی آمدی، غررالحکم، ص133.
[4]لیثی واسطی، عیون الحکم، ص349؛ تمیمی آمدی، غررالحکم، ص473.
[5] تمیمی آمدی، غررالحکم، ص589.
[6] لیثی واسطی، عیون الحکم، ص389؛ تمیمی آمدی، غررالحکم، ص527.
[7] لیثی واسطی، عیون الحکم، ص447؛ تمیمی آمدی، غررالحکم، ص611.
[8]لیثی واسطی، عیون الحکم، ص442؛ تمیمی آمدی، غررالحکم، ص596.
[9]تمیمی آمدی، غررالحکم، ص128.
[10] تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم، ص222.
[11] زخرف:7-8.
[12] ر.ک: انعام: 6؛ هود: 11؛ نحل: 16؛ انبیاء: 21 و … .
[13]  مؤمنون: 110.
[14] ر.ک: قرائتی، تفسیر نور، ج 6، ص 132.