اهميت امامت، در ميان پايه هاي دين
یکشنبه 97/03/27
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
روزي امام صادق علیه السلام پايه هاي دين را براي شاگردان بر مي شمرد و فرمود: بناي اسلام، روي پنج پايه است:
1- نماز 2- زكات 3- حج 4- روزه 5- ولايت (امامت).
زراره پرسید: در ميان اينها، كدام برتر است؟
امام علیه اسلام فرمودند: ولايت (امامت) برتر است، زيرا ولايت، كليد آنها است و والي (امام) راهنماي آنها (نماز و … ) مي باشد.
زراره مجددا پرسید: بعد از ولايت، كدام بهتر است؟
امام علیه السلام فرمودند: نماز برتر است، زيرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده اند : (نماز، ستون دين شما است).
زراره پرسید: بعد از نماز كدام، برتر است؟
امام علیه السلام: زكات، برتر است، زيرا خداوند (در قرآن 32 بار) نماز را با زكات كنار هم قرار داد و نماز را قبل از زكات ذكر كرده است و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: (زكات، موجب از بين رفتن گناه است).
زراره پرسید: بعد از زكات، كدام برتر است؟
امام: حج، برتر است، خداوند (در آيه 97 آل عمران) مي فرمايد:
(ولله علي الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا)
: (و براي خدا بر آنان كه مستطيع هستند، حج واجب است.)
و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: (يك حج قبول شده، بهتر از بيست نماز نافله است و هر كه در دور كعبه هفت بار (نه كم و نه زياد) طواف كند و دو ركعت نماز بعد از آن را نيكو بجا آورد، خداوند او را بيامرزد … ).
زراره: پس از حج، كدام برتر است؟
امام علیه السلام: روزه.
زراره: چرا روزه در آخرين ها قرار گرفت؟
امام: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: روزه سپر آتش دوزخ است و برترين چيزها آن است كه وقتي انجام نشد، توبه كردن از آن قبول نيست مگر اينكه عين آن عمل را انجام دهي، نماز و زكات و حج و ولايت، اگر ترك شد، جز با انجام دادن خود آنها، چيز ديگري جايگزين آنها نمي شود، ولي روزه (ماه رمضان) را اگر بر اثر تقصير يا مسافرت بجا نياوردي، بعد از ماه رمضان، گناه آن را با كفاره و قضا جبران مي كني، ولي در مورد نماز و زكات و حج و ولايت، چيز ديگري جايگزين آنها نمي شود.
و در پايان فرمود: بالاترين درجه دين،و كليد دين در همه چيز و آنچه كه مايه خرسندي خدا است، (شناخت امام بر حق و اطاعت از او) است، خداوند مي فرمايد:
(من يطع الرسول فقد اطاع الله ومن تولي فما ارسلناك عليهم حفيظا)
: (كسي كه از پيامبر (ص)، اطاعت كند، اطاعت خدا را كرده و كسي كه سرباز زند، تو در برابر او مسؤول نيستي) (نساء-80)
آنگاه فرمود: (همانا اگر شبها را بپا خيزد و روزها را روزه بگيرد و تمام اموالش را در راه خدا انفاق كند و در تمام عمر، هر سال براي حج به مكه رود، ولي (ولايت ولي خدا) را نشناسد، تا از پيروي كند و همه اعمالش را با راهنمائي او انجام دهد، او حقي از ثواب خدا ندارد و مؤمن نخواهد بود … )
برگرفته از کتاب داستانهای اصول کافی
واسطه ایمان و کفر
شنبه 97/03/26
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
سه نفر از شاگردان امام صادق علیه السلام به نامهاي: هاشم (صاحب البريد: رئيس پست) و ابوالخطاب و محمد بن مسلم، كنار هم نشسته بودند و درباره آنانكه امامت امامان بر حق (امام علي علیه السلام تا امام صادق علیه السلام) را نپذيرفته اند، بحث مي كردند.
هاشم گفت: هر كس امامت آنها را نشناسد، كافر است.
ابوالخطاب گفت: كافر نيست مگر حجت بر او اقامه شود، اگر حجت بر او اقامه شود، در عين حال، آن را نپذيرفت كافر است.
محمد بن مسلم گفت: در صورتي كافر است كه انكار كند و محض نپذيرفتن، موجب كفر نخواهد شد.
اين سه نفر در سفر حج، به حضور امام صادق علیه السلام رسيدند، نخست، هاشم نزد امام علیه السلام رفت و جريان را گفت، امام صادق علیه السلام به او فرمود: تو اكنون اينجا هستي، ولي آن دو نفر (ابوالخطاب و محمد بن مسلم) نيستند، برو هر سه نفر، امشب در كنار جمره وسطي در سرزمين مني نزد من بيائيد.
سه نفر نامبرده، همان شب در كنار جمره وسطي، به محضر امام صادق علیه السلام شرفياب شدند.
امام صادق علیه السلام بالشي برداشت و به سينه خود نهاد و بر آن تكيه كرد و آنگاه به آن سه نفر رو كرد و فرمود:
شما درباره غلامان و زنان و خاندان خود مي گوئيد؟ آيا آنها گواهي به يكتائي خدا و رسالت پيامبر صلی الله علیه و آله نمي دهند؟ آيا آنها نماز و روزه و حج بجا نمي آورند؟
هاشم گفت: چرا آنها گواهي مي دهند و اين امور را انجام مي دهند.
امام صادق علیه السلام: آيا آنچه شما بر آن هستيد يعني مسأله امامت را مي شناسند و مي فهمند؟
هاشم: نه، نمي شناسند.
امام صادق: آنها از نظر شما چگونه هستند؟
هاشم: هر كس، مقام امامت را نشناسد، كافر است.
امام صادق: سبحان الله! آيا افرادي را كه سر راهها و كنار آبها (ي چاه) سكونت نموده ايد، نديده اي؟
هاشم: چرا، ديده ام.
امام صادق علیه السلام: آيا اين افراد، گواهي به يكتائي خدا و رسالت محمد صلی الله علیه و آله نمي دهند و نماز و روزه و حج نمي آورند؟
هاشم: چرا، گواهي مي دهند و اين امور را انجام مي دهند.
امام صادق علیه السلام: آيا آنها مسأله امامت را مي شناسند؟
هاشم: نه، نمي شناسند.
امام صادق علیه السلام: آنها از نظر شما چگونه اند؟
هاشم: هر كس امر امامت را نشناسد، كافر است.
امام صادق: عجبا! آيا تو خانه كعبه و طواف كنندگان آن را نديده اي؟
آيا مردم يمن را كه كنار كعبه مي آيند و به پرده كعبه مي چسبند (و دعا مي كنند) نديده اي؟
هاشم: چرا، ديده ام.
امام صادق: آيا آنها به يكتائي خدا و رسالت محمد صلی الله علیه و آله گواهي نمي دهند؟ و نماز و روزه و حج بجا نمي آورند؟
هاشم: چرا، هم گواهي مي دهند و هم اين امور را انجام مي دهند.
امام صادق علیه السلام: آيا مسأله امامت را مي شناسند؟
هاشم: نه، نمي شناسند.
امام صادق علیه السلام: نظر شما درباره آنها چيست؟
هاشم: هر كس امر امامت را نشناسد، كافر است.
امام صادق: عجبا! اين سخن، از گفتار خوارج است (كه مي گويند هر كس گناه كبيره يا اصرار بر گناه صغيره نمود، كافر است)، اگر بخواهد شما را آگاه كنم.
هاشم كه دريافته بود، سخن امام علیه السلام بر ضد عقيده اوست و او در كنار دو نفر هم مباحثه اش، محكوم مي شود در جواب گفت: نه.
امام صادق علیه السلام: براي شما، زشت است كه آنچه را از ما نشنيده ايد (بر اساس رأي خود) بگوئيد.
هاشم مي گويد: دريافتم كه امام صادق علیه السلام ما را به تصديق رأي محمد بن مسلم وا مي دارد؛ كه افراد مذكور، اگر انكار امامت نكنند، كافر نيستند، بلكه واسطه اي بين مؤمن و كافر مي باشند.
برگرفته از کتاب داستان های اسلامی اصول کافی
پیامد های دنیوی حسد
چهارشنبه 97/03/23
پیامدهای حسد
با توجه به این مسئله که حسد یکی از مهلکترین رذایل اخلاقی میباشد، لازم است به منظور درمان آن، پیامدها و آثار دنیوی و اخروی این گناه عظیم مورد بررسی قرار گیرد، به همین علت در این قسمت به بعضی از این موارد اشاره خواهد شد
آثار دنیوی
در روایات پیامد های زیادی برای حسد ذکر شده است که بیشتر آنها متوجه فرد حسود می گردد در ذیل به مواردی از آثار و پیامد های شوم حسد اشاره می شود.
1) کمترین خوشی از زندگی
یکی از مهمترین آثار حسد که شخص حسود در دنیا گرفتار آن میشود این است که کمترین خوشی را از زندگی خود میبرد این مطلب بر اساس حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله است که فرمودهاند: «اَقَلُّ النّاسِ لَذّةً اَلحَسود[1]؛ آدم حسود كمترين لذت و خوشي را از زندگي ميبرد».
انسان بر اساس فطرت خود به دنبال آرامش و لذت بردن از زندگی است اما فرد با حسادت خود را از این لذت محروم میکند و کمترین لذت را خواهد برد لذا افراد برای لذت بردن از زندگی باید از حسادت دوری کند.
2) عدم آسایش:
امام علی علیه السلام فرمودهاند:« لا راحۀ لحسود[2]؛ برای حسود آسایشی نیست »
امام علی علیه السلام نیز در این مورد فرمودهاند: «لا عَيشَ لِحسودٍ[3]؛ آدم حسود هيچگاه در زندگي راحتي ندارد».
انسانها به دنبال راحتی هستند و از هر فرصتی برای به دست آوردن آن تلاش میکنند اما حسادت یکی از موانع مهم از دست دادن راحتی در زندگی دنیوی افراد است و اثر مستقیم در ناراحتی افراد در زندگی و نبودن آرامش دارد.
3) از بین بردن جسم
حسد یکی از مهلکترین امراض اخلاقی است که بر روی جسم حاسد اثر میگذارد، امام علی G در این خصوص فرمودهاند: «الحَسَدُ يُذيبُ الجَسدِ[4]؛ حسد، بدن آدمي را آب و گداخته ميکند».
یکی از مهمترین نگرانهای افراد در دنیا به خطر افتادن بدن و جسم میباشد و با حسادت بدون اینکه متوجه باشند بدن خود را در معرض نابودی قرار میدهند.
امام علی علیه السلام فرمودهاند: «العَجَبُ لِغَفلَةِ الحُسّادِ عَن سلامَةِ الأَجسادِ[5]؛ عجبا که حسودان تا چه اندازه از سلامتي جسم و بدن خود غافل و بيخبرند».
4) ضرر به خود
یکی دیگر از آثار دنیوی حسد که بنابر روایات به ضرر حسود میباشد، این است که فرد با حسادت به خود آسیب میرساند در حالیکه برای طرف مقابل هیچ ضرری ندارد.
امام صادق علیه السلام فرمودهاند: «الحاسدُ يَضُرُّ بِنَفسِه قَبلَ أَن يَضُرَّ بِالمحَسودِ[6]؛ آدم حسود پيش از آنکه به طرف مقابل زيان برساند به خودش زيان رسانده است».
فرد عاقل همیشه سعی میکند ضرر احتمالی را از خود دور کند، اما شخص حسود بدون اینکه متوجه باشد با حسادت به خود ضربه میزند.
5) مرگ
یکی از سختترین پیامدهای و نهایت اثر سوء حسد که گریبان گیر شخص حسود در این دنیا میگردد، مرگ اوست؛ امام علی علیه السلام فرمودهاند: «وَيحَ الحَسدَ ما أعدلهَ بَدَأ بصاحِبِه فَقتَلَه[7]؛ به راستي که حسد چه بزرگ دادگري است! از همان اوّل به سراغ خود حسود ميرود و در پايان، به زندگي او خاتمه ميدهد».
این مطلب بیانگر نهایت ضرری است که فرد میتواند برای خود فراهم کند، و با توجه به میل به جاودانگی که در نهاد انسانها قرار داد اگر افراد به این مسئله توجه داشته باشند از این دام مهلک رها خواهند یافت.
6) سرچشمهی بدیها
با توجه به این که هر عملی که سر منشأ و عاملی دارد از روایات به دست میآید که حسد یکی از سرچشمههای اصلی سایر گناهان است در این خصوص امام حسن علیه السلام فرمودهاند: «الحسدُ رائدُ السُّوءِ و مِنهُ قَتَل قابيلُ هابيلَ[8]؛ حسد سبب همه خلافها و زشتیها است و به همین جهت قابیل برادر خود هابیل را به قتل رساند».
در این روایت حضرت به صورت روشن حسد را به عنوان یکی از عوامل اصلی برای سایر گناهان بیان فرمودهاند و به این ترتیب به اطلاع دادهاند که اولین گناهی که بعد از هبوط حضرت آدم علیه السلام روی زمین اتفاق افتاده است عامل و سرچشمه آن حسد بوده است.
7) بیماری غیر قابل درمان
حسد یکی از سختترین امراض اخلاقی است که بر روی بدن و جسم شخص حسود نیز اثر دارد و عامل بیماریهای جسمی دیگر میگردد به این مطلب در روایات اشاره شده است از جمله میتوان به این موارد اشاره کرد، امام علی علیه السلام فرمودهاند: «اَلحسدُ داء عَياءٌ لايزولُ اِلاّ بِهَلْكِ الحاسِدِ أَو مَوتِ المَحسود[9]؛ حسد يک بيماري علاج ناپذیری است که جز با از پاي درآمدن حسود يا مرگ طرف مقابل زوال نميپذيرد».
در این کلام حضرت تنها راه درمان حسد را مرگ یکی از طرفین حسادت بیان کردهاند، اما با توجه به این مطلب که نعمتهای الهی همیشه شامل حال بندگان میشود میتوان گفت که شخص حسود تنها با مرگ از این بیماری نجات پیدا خواهد کرد.
امام علی علیه السلام در روایتی دیگر فرمودهاند: «الحَسدُ مَرَضٌ لايوُسي[10]؛ حسادت بیماری است كه قابل علاج نيست»؛ در اینجا نیز حضرت حسادت را یک بیماری درمان ناپذیر اعلام کردهاند و به این ترتیب به افراد هشدار دادهاند که اگر گرفتار این گناه شوند راه نجاتی جز مرگ ندارند.
8) بیماری روحی
انسانها بر اساس فطرت خود به دنبال سلامتی هستند و از هر چیزی که این نعمت را به خطر به میاندازد دوری کنند، با توجه به روایات حسد از جمله عواملی است که در بیماری جسمی و روحی افراد نقش بسیار مهمی دارد در این خصوص به کلامی از امیر المؤمنین حضرت علی علیه السلام که فرمودهاند: «الحسودُ دائمُ السُّقمِ و إنْ كانَ صحيحَ الجَسَدِ[11]؛ آدم حسود هميشه مريض است هرچند (به ظاهر) بدني سالم و تندرست دارد»، اشاره میکنیم حضرت در اینجا به صراحت اشاره میکنند که شاید افراد حسود در ظاهر سالم باشند و بیماری جسمی نداشته باشند اما حتماً به بیماری روحی گرفتار هستند که به مراتب از بیماری جسمی خطرناکتر است.
9) اندوه همیشگی
یکی از آثاری که فرد حسود با حسادت به آن دچار میشود بنا به فرمودهی امام علی علیه السلام : «الْحَسُودُ مَغْمُوم؛ حسود غمگین است» میباشد.
با توجه به این که فرد حسود آرزوی سلب نعمت از همه انسانها را دارد و از طرفی هر فردی در مدت زندگی دنیوی خود مقدراتی دارد که در هر صورت به خواهد رسید، فرد حسود همیشه در اندوه این است که به ارزوی خود نرسیده است و نعمتهای الهی از طرف مقابل سلب نشده است.
10) تنهایی همیشگی
از آنجا که انسانها از تنهایی بیزار هستند، دوست دارند که دوستانی داشته باشند، اما فرد حسود با توجه به این روایت از حضرت علی علیه السلام که فرمودهاند: « الْحَسُودُ لَا خُلَّةَ لَه؛ برای حسود دوستی نباشد»؛ همیشه تنها خواهد بود.
فرد حسود خودش دوست کسی نمیشود زیرا نمیتواند نعمتهای دیگران را ببیند، از طرف دیگر با کارها و اعمال ناشایسته خود نمیگذارد کسی هم بتواند او را به عنوان دوست انتخاب کند، پس همیشه تنها خواهد بود
11) عامل دشمنی
از جمله مشکلات و پیامدهای که حسد برای شخص حسود در پی دارد کینه و دشمنی میباشد که در این خصوص امام هادی علیه السلام فرمودهاند: «الْحَسَدُ … وَ الزَّهْوُ جَالِبُ الْمَقْت[12]؛ حسد، باعث بغض و دشمنيها ميگردد».
از جمله مواردی که در اسلام به آن تأکیده شده، وحدت جامعه اسلامی است و از عواملی که موجب دشمنی بین افراد میگردد به شدت نهی شده است، یکی از این موارد بنا به فرموده امام هادی علیه السلام -که بیان شده- حسد میباشد، هنگامی که فرد حسود نعمتهای الهی را که شامل حال افراد شده است میبیند نسبت به آنها دچار کینه و دشمنی میشود و به این ترتیب وحدت جامعه به خطر میافتد.
12) مانع پیشرفت
از جمله آثاری که حسادت بر روی شخص حسود دارد بنا به فرمودهی امام علی علیه السلام : « الْحَسُودُ لَا يَسُود، حسود بزرگی و برتری نمییابد» است.
و این به بزرگی نرسیدن میتواند به چند صورت باشد:
1- اگر به بزرگی و مقامی برسد تلاش میکند تا نعمتهای الهی را از افراد بگیرد و با توجه به حسادت از هر عملی در این زمینه انجام میدهد و مرتکب هر گناهی میشود لذا خداوند با توجه به این گناه وقصد او مانع از رسیدن او به مقامات دنیوی میشود تا به این ترتیب شر او دفع شود.
2- یا به جهت حسادت کارهای میکنند که با بزرگی و شأن انسانهای بزرگوار منافات دارد و موجب کمارزشی و پستی او میگردد و این خود مانع از رسیدن او به مقامات عالی در دنیا و آخرت میگردد.
3- و یا به علت اینکه در نتیجه حسادت از پرداختن به رذایل اخلاقی دیگری که دارد غافل شده و نتوانسته آنها را برطرف کند و در نتیجه به بزرگی نخواهد رسید.
منابع:
1-ابن بابويه، محمد بن على، معاني الأخبار،1403 ق،محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چاپ: اول
2- مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، 1413 ق، قم: كنگره شيخ مفيد، چاپ: اول
3- ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، 1404 / 1363 ق، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، قم:جامعه مدرسين، چاپ: دوم
4- ليثى واسطى، على بن محمد، عيون الحكم و المواعظ( لليثي)، 1376 ش،محقق / مصحح: حسنى بيرجندى، حسين، قم: دار الحديث، چاپ: اول
5- شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة( للصبحي صالح)، 1414 ق، محقق / مصحح: فيض الإسلام، قم: هجرت، چاپ اول
6- منسوب به جعفربن محمد عليه السلام، امام ششم عليه السلام، مصباح الشريعة، 1400 ق، بيروت: اعلمى، چاپ اول
7- تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم،1410 ق ،محقق / مصحح: رجائى، سيد مهدى، قم: دار الكتاب الإسلامي، چاپ دوم
8-اربلى، على بن عيسى، كشف الغمة في معرفة الأئمة( ط- القديمة)، 1381 ق،محقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم، تبریز: بنى هاشمى چاپ اول
9-آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسين، شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم، 1366 ش، محقق / مصحح: حسينى ارموى محدث، جلال الدين،تهران: دانشگاه تهران، چاپ چهارم
10-حلوانى، حسين بن محمد بن حسن بن نصر، نزهة الناظر و تنبيه الخاطر،1408 ق ،محقق / مصحح: مدرسة الإمام المهدي عجل الله تعالى فرجه الشريف، قم: مدرسة الإمام المهدي عجل الله تعالى فرجه الشريف، چاپ اول
پی نوشت:
[1] معانی الاخبار، متن 195.
[2] الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد؛ ج1، ص 303.
[3] تحف العقول، متن 215.
[4] عیون الحکم و المواعظ، 23.
[5] نهجالبلاغۀ 508.
[6] مصباح الشریعۀ، 104.
[7] غررالحکم و دور الکلم، 727
[8] کشف الغمۀ فی معرفۀ الائمه، ج 1، 572.
[9] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 12، 22.
[10] شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم و دور الکلم، ج 1، 363.
[11] غررالحکم و دور الکلم،108.
[12] نزهۀ الناظر و تنبیه الخاطر، 140.
منشأ و عوامل رذیله حسد
سه شنبه 97/03/22
1- مقدمه:
حسد یکی از شدیدترین امراض روحی و رذایل اخلاقی است که حسود را گرفتار عذاب دنیوی و اخروی میکند؛ در دنیا حسود لحظهای از ناراحتی و غصه بیرون نمیآید زیرا نعمت الهی همیشه شامل انسانها میشود و این موجب ضرر حسود میشود درحالیکه هیچ ضرری برای محسود ندارد و حتی با غیبتی که حاسد از او میکند ثواب به او تعلق میگیرد.
2- مفهوم شناسی حسد:
در لغت:
بدخواهی. خواستار بودن زوال نعمت و سعادت ديگرى[1] آرزو داشتن براى زوال و نيستى نعمت كسى كه استحقاق آن نعمت را دارد و بسا كه با اين آرزو و حسادت عملاً هم كوشش در نابودى نعمت او بنمايد[2] هنگامیکه آرزو کند نعمت و یا فضیلت فرد متحول شود یا از او سلب شود[3]
در اصطلاح:
حسد یعنی اینکه شخص آرزوی زوال و نابودی نعمتی که دیگری دارد را داشته باشد[4]؛ البته در تفاوت حسد با نصیحت و خیرخواهی برای مؤمنین آمده است که نعمتی که فرد صلاحیت آن را داشته باشد و از آنجا که انسان نمیتوان خیر و شر بودن را به صورت کامل و درست تشخیص دهد باید در آرزو و دعا برای دیگران آن را مقید به صلاح و خیر بودن برای فرد نماید[5].
3- منشأ و عوامل حسد
با توجه به محدودیت منابع و کوچک بودن دنیا اگر امکاناتی در اختیار فردی قرار گیرد حتماً از دست دیگری خارج شده و همین مسئله منشأ حسادت در بین افراد میگردد به بیان دیگر حب و دوستی بیش از اندازه دنیا ریشه حسادت است[6]؛ و اولین خونی که با بیعدالتی بر روی زمین ریخته شد و فرزندان حضرت آدم علیه السلام مرتکب آن شدن عاملش حسادت بوده است[7].
عواملی که باعث به وجود آمدن حسد میشوند را میتوان در چند مورد خلاصه کرد:
1- پلیدی نفس:
به این صورت که فرد بدون سابقهی دشمنی با افراد و صرفاً به علت اینکه از نظر او دارای آرامش و نعمت است آرزوی نابودی نعمتهای او را میکند، حتی اگر برای او ضرری نداشته باشد.
2- دشمنی:
اصولاً افراد از گرفتاری دشمن خود خوشحال میشوند؛ اگر شخصی به انسان بدی کند و فرد توان انتقام گرفتن را نداشته باشد، آرزو کند که روزگار انتقام او را بگیرد و اتفاقاً آن شخص گرفتار سختی هم بشود، حسود از این گرفتاری خوشحال میشود و آن را به حساب عمل بد او میگذارد و یا اگر نعمتی به او برسد از آن ناراحت میشود که چرا خدا از او انتقام نگرفته است و به این ترتیب علاوه بر حسد به رذایل اخلاقی دیگری مبتلا میشود.
3- لذت مشهور بودن:
به این صورت که فرد دوست دارد که فقط او را به عنوان ماهر در شغلی که دارد به دانند و اگر کسی همردیف او باشد از بدگویی او خوشحال میشود و آرزوی نابودی نعمتها او را دارد.
4- ترس از دست دادن مطلوب:
اگر دو نفر شرایط یکسانی برای به دست آوردن چیزی داشته باشند؛ کسی که ایمان ضعیفتری دارد آرزو میکند دیگری نعمتهای خود را از دست بدهد تا خودش شرایط بهتری داشته باشد.
5- ناراحت بودن از اینکه فردی که از او پایینتر بوده نعمتی به او برسد
که بهاینترتیب از او بالاتر شده در این حالت فکر میکند که آن شخص به واسطه آن نعمت دچار تکبر میشود، پس آرزو میکند که آن نعمت از او گرفته شود.
6- تکبر:
به این صورت که فرد میخواهد بر دیگران برتری داشته باشد و فکر میکند که اگر به دیگران نعمتی برسد، دیگر آن برتری را ندارد پس آرزو دارد که دیگران نعمتی نداشته باشند یا اگر دارند از دست بدهند.
7- تعجب و استبعاد:
به این ترتیب که فر حسود دیگری را آنقدر پست و کمارزش میداند که از نعمتی که به او رسید تعجب میکند و آرزوی نابودی آن نعمت را دارد[8]؛ با توجه به آنچه گذشت میتوان اینگونه برداشت کرد که عوامل گوناگونی موجب حسد میگردد که بازگشت همه آنها به حب دنیاست.
منابع:
1- قرشى بنايى، على اكبر،1412 ق، قاموس قرآن، تهران: دار الكتب الاسلامية، چاپ: ششم
2- راغب أصفهانى، حسين بن محمد،1412 ق، مفردات ألفاظ القرآن، بيروت- دمشق: دار القلم- الدار الشامية، چاپ اول
3- ابن منظور، محمد بن مكرم،1414 ق، لسان العرب، مصحح: مير دامادى، جمال الدين، بيروت: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع- دار صادر،چاپ: سوم
4-ابوحامد، امام محمد غزالی طوسی، 1374 ، کیمیای سعادت، به کوشش حسین خدیو جم، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم
5- نراقى، ملا احمد،1378ش، معراج السعادة، مصحح: نقدى،محمد، قم: مؤسسة دار هجرت چاپ: ششم
پی نوشت:
[1] قاموس قرآن، ج 2، ص 131.
[2] مفردات، ج 1، ص 487.
[3] لسان العرب، ج 3، ص 148.
[4] کیمیای سعادت، ج 2، ص 126.
[5] معراج السعادۀ، ص 455- 456
[6] همان، ص 464- 467
[7] کیمیای سعادت، ج 2، ص 125.
[8] معراج السعادۀ، صص 461- 463