فقط از خدا بخواهیم

الهی به حرمت خون امام حسین علیه السلام

1537560434k_pic_f299b5ce-7b28-46fe-962e-0ce5b6f92973.jpg

اندکی تأمل: تعریف شیعه از منظر امام رضا علیه السلام

- شيعه حقيقي از ديد حضرت رضا علیه السلام

 هنگامي كه حضرت رضا علیه السلام در خراسان بود ، جمعي از شيعيان از راه دور براي زيارت رضا علیه السلام به در خانه آن حضرت آمدند دربان به نزد حضرت رضا علیه السلام رفت تا اجازه ورود آنها را بگيرد ، جريان را به حضرت عرض كرد ، امام رضا علیه السلام به او فرمود :  فعلا كار دارم ، به آنها بگو بروند.

 دربان كنار در آمد و به آنها گفت :  برويد فعلا آقا كار دارد.

 آنها رفتند و روز دوم به در خانه حضرت رضا علیه السلام آمدند ، باز مثل روز قبل ، اجازه ورود داده نشد و آنها رفتند ، دو ماه هر روز آنها مي آمدند و برمي گشتند ، سرانجام نااميد شدند ، و به دربان گفتند : به حضرت رضا علیه السلام عرض كنيد ،  ما از شيعيان پدر تو امير مؤمنان حضرت علي علیه السلام هستيم ، دشمنان ما ، نسبت به ما شماتت و سرزنش مي كنند كه شما به ما اجازه ملاقات نداديد ، و ما اين بار شرمنده مي رويم ، و در برابر نيشخند مخالفان ، بيچاره خواهيم شد

دربان پيام آنها را به حضرت رضا علیه السلام ابلاغ كرد ، حضرت فرمود : به آنها اجازه بده وارد شوند

دربان به آنها اجازه ورود داد ، آنها به حضور حضرت رضا علیه السلام رسيدند و سلام كردند ، حضرت رضا علیه السلام جواب سلام آنها را نداد و حتي اجازه نشستن به آنها نداد ، آنها همچنان ايستاده بودند ، سرانجام آنها گفتند :  اي پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله ! چه شده كه ما اين گونه مورد بي مهري شما شده ايم ، و بعد از دوماه در بدري و اجازه ندادن اكنون اين گونه قدر ما را ناچيز نمودي ، و بعد از اين همه بي اعتنايي ، ديگر آبرويي براي ما باقي نمي ماند.

 حضرت رضا علیه السلام فرمود : اين آيه ( 30 شوري ) را بخوانيد: وَ مَا أَصَبَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكمُ‏ْ وَ يَعْفُواْ عَن كَثِير

 هر ناگواري كه فراگير شما مي شود ، به خاطر اعمالي است كه انجام داده ايد ، با اينكه خداوند ، بسياري از گناهان را مي بخشد
من در اين برخورد با شما ، از خدا و رسول خدا و اميرمؤمنان و از پدران و اجداد پاكم پيروي كرده ام

آنها عرض كردند : براي چه ؟ مگر ما چه گناهي كرده ايم ؟

حضرت رضا علیه السلام فرمود :  شما ادعا مي كنيد كه شيعه اميرمؤمنان علي علیه السلام هستيد، همين گناه شما است كه ادعاي دروغين مي كنيد؛ واي بر شما ! بدانيد كه شيعه اميرمؤمنان علي علیه السلام ،حسن و حسين  علیه السلام،  سلمان ، ابوذر ، مقداد ، عمار و محمد بن ابوبكر ( سلام الله عليهم ) هستند كه در هيچ يك از دستورهاي علي علیه السلام سرپيچي نمي كردند ، و هرگز مرتكب كاري كه نهي شده بودند ، نمي شدند ، شما ادعا مي كنيد كه شيعه هستيم ، ولي در اكثر اعمال خلافكار و مقصر هستيد ، در انجام وظایف واجب ، كوتاهي مي كنيد در اداي حقوق برادران ديني ، سستي مي نمائيد ، و در آنجا كه تقيه ( كتمان عقيده براي حفظ جان ) واجب نيست تقيه مي كنيد و در آنجا كه تقيه واجب است تقيه نمي كنيد ، اگر مي گویيد : ما دوستدار علي علیه السلام و دوست دوستان او هستيم ، و از دشمنان او بيزار مي باشيم . سخن شما را رد نمي كنم ، ولي اين ادعا ، ادعاي بسيار مقدس است اگر كردار شما با گفتارتان تطبيق نكند ، به هلاكت مي رسيد ، مگر اينكه توبه نمائيد و جبران كنيد تا مشمول رحمت الهي گرديد

آنها گفتند : ( اي فرزند رسول خدا ! از درگاه خدا طلب آمرزش مي كنيم و توبه مي نمائيم و ديگر نمي گوييم ما شيعه علي علیه السلام هستيم ، بلكه مي گوييم ما دوست علي علیه السلام و دوست دوستان علي علیه السلام هستيم و با دشمنان شما دشمن مي باشيم.
آنگاه حضرت رضا علیه السلام به آنها فرمود : آفرين بر شما باد اي برادران و دوستانم ، بفرمائيد بفرمائيد ، بفرمائيد ،  آن حضرت مكرر آنها را به حضور خواند  تا آنها را يك يك در آغوش گرفت ، و به دربان فرمود :  چند بار مانع ورود آنان به نزد من شدي ؟ دربان عرض كرد :  شصت بار

فرمود :شصت باز نزد آنها برو و بر آن ها سلام كن و سلام مرا به آن ها برسان ، آنها با استغفار و توبه خود ، از گناه پاك شدند ، و به خاطر دوستيشان با ما سزاوار كرامت گرديدند ، به امور آنها رسيدگي كن و مشكلات آنها را رفع كن و آنچه لازم است به آنها از خواربار و پول و . . . كمك كن

برگرفته از کتاب داستان های شنیدنی از چهارده معصوم علیهم السلام

 

مصادیق اسراف مالی در قرآن قسمت دوم

مصادیق اسراف مالی در قرآن

چهار آیه در قرآن به اسراف در اموال و دو آیه به تبذیر اشاره کرده که جمعاً شش آیه می شود که به آنها اشاره می کنیم

2-«یَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ»[1]

ای فرزندان آدم زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید و بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد.

قبل از آنکه به بررسی معنی اسراف در آیه بپردازیم باید معنی زینتی که بعد از آن سخن از عدم اسراف به میان آمده روشن شود و در این که منظور از زینت در آیه شریف چیست اقوال گوناگونی است.

معناى به همراه برداشتن زينت در موقع رفتن به سوى مسجد آرايش ظاهرى نيست، بلكه آرايشى است معنوى كه مناسب با نماز و طواف و ساير عبادات باشد. پس معناى آيه بر مى‏ گردد به امر به زينت كردن نيكو براى نماز و غير آن و اطلاق آن شامل نماز اعياد و جماعات و نمازهاى يوميه و ساير وجوه عبادت و ذكر مى‏ شود.[2]

يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ: اى اولاد آدم، لباس هاى نو و زيباى خود را در نماز جمعه و نماز عيد، بر تن بپوشيد. اين معنى از امام باقر علیه السلام است.

برخى گفته‏ اند: منظور تمام نمازهاست. عياشى به اسناد خود روايت كرده است كه امام حسن مجتبى علیه السلام هر وقت به نماز بر مى‏ خواست، بهترين لباس هاى خود را مى‏ پوشيد. علت را جويا شدند، فرمود:

«ان اللَّه جميل يحب الجمال فاتجمل لربى و هو يقول‏ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ فاحب ان البس اجود ثيابى»[3]

يعنى خدا زيباست و زيبايى را دوست دارد. من براى خدايم خود را مى‏ آرايم. او مى‏ گويد: زينت خود را نزد هر نمازى به تن كنيد. دوست دارم كه بهترين لباسم را بپوشم. برخى گويند: يعنى در وقت نماز عورت خود را بپوشيد. خداوند اين دستور را از اين جهت داد كه آنها در وقت طواف عريان مى‏ شدند. چنان كه گذشت، مردها روز و زن ها شب طواف مى‏ كردند. به ما دستور داده شد كه در وقت طواف و نماز خود را بپوشيم

اين معنى از گروهى از مفسران است. از امام صادق علیه السلام روايت است كه منظور شانه كردن است[4]

در تفسیر نمونه پیرامون آیه مورد بحث این گونه آمده است: اين جمله مى‏ تواند هم اشاره به زينت هاى جسمانى باشد كه شامل پوشيدن لباس هاى مرتب و پاك و تميز، و شانه زدن موها، و به كار بردن عطر و مانند آن مى‏ شود، و هم شامل زينتهاى معنوى، يعنى صفات انسانى و ملكات اخلاقى و پاكى نيت و اخلاص.

و اگر مى‏ بينيم در بعضى از روايات اسلامى تنها اشاره به لباس خوب يا شانه كردن موها شده، و يا اگر مى‏ بينيم تنها سخن از مراسم نماز عيد و نماز جمعه به ميان آمده است، دليل بر انحصار نيست بلكه هدف بيان مصداق هاى روشن است‏.

و همچنين اگر مى‏ بينيم كه در بعضى ديگر از روايات، زينت به معنى رهبران و پيشوايان شايسته تفسير شده‏ دليل بر وسعت مفهوم آيه است كه همه زينت هاى ظاهرى و باطنى را در بر مى‏ گيرد.

گرچه اين حكم مربوط به تمام فرزندان آدم در هر زمان است، ولى ضمنا نكوهشى است از عمل زشت جمعى از اعراب در زمان جاهليت كه به هنگام آمدن به مسجد الحرام و طواف خانه خدا كاملا عريان و برهنه مى‏ شدند، و هم اندرزى است به آنها كه به هنگام نماز و يا رفتن به مساجد لباس هاى كثيف و مندرس و يا لباس هاى مخصوص منزل مى‏ پوشند و در مراسم عبادت خدا به همان هيئت شركت مى‏ نمايند، كه متاسفانه هم اكنون نيز در ميان جمعى از بى‏ خبران مسلمانان معمول و متداول است، در حالى كه طبق آيه فوق و رواياتى كه در اين زمينه وارد شده است دستور داريم بهترين لباسهاى خود را به هنگام شركت در مساجد بپوشيم.[5]

در رابطه با معنی اسراف در آیه فوق هم کلام مفسرین مختلف است برخی گفته اند منظور این است که از حلال به سوی حرام نروید، بعضی گفته اند معنی «لا تسرفوا» این است که در خوردن و نوشیدن از حد میانه روی خارج نشوید

در جمله بعد اشاره به مواهب ديگر يعنى خوردنيها و آشاميدنيهاى پاك و پاكيزه مى‏ كند و مى‏ گويد از آنها بخوريد و بنوشيد (وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا).

اما چون طبع زياده طلب انسان، ممكن است از اين دو دستور سوء استفاده كند و به جاى استفاده عاقلانه و اعتدال‏ آميز از پوشش و تغذيه صحيح، راه تجمل پرستى و اسراف و تبذير را پيش گيرد، بلافاصله اضافه مى‏ كند ولى اسراف نكنيد كه خدا مسرفان را دوست نمى‏ دارد (وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ‏).

كلمه «اسراف» بسيار جامع است و كه هر گونه زياده روى در كميت و كيفيت و بيهوده‏ گرايى و اتلاف و مانند آن را شامل مى‏ شود، و اين روش قرآن است كه به هنگام تشويق به استفاده كردن از مواهب آفرينش، فورا جلو سوء استفاده را گرفته و به اعتدال توصيه مى‏ كند.

نقل شده است كه هارون را طبيبى مسيحى بود. روزى وى به على بن حسين واقد گفت: در كتاب شما از علم طب چيزى نيست، در حالى كه علم دو تاست: علم پزشكى و علم اديان. وى در جواب گفت: خداوند تمام پزشكى را در نصف آيه، جمع كرده، مى‏ فرمايد: «كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» و پيامبر ما تمام پزشكى را در يك جمله، خلاصه كرده، فرمود:

«المعدة بيت كل الداء و الحمية رأس كل دواء و اعط كل بدن ما عودته‏»[6]

 شكم خانه هر بيمارى و پرهيز، اصل هر داروی است و بدن را از آنچه بدان معتاد كرده‏ اى محروم مگردان.

طبيب گفت، قرآن و پيامبر شما از پزشكى براى جالينوس چيزى باقى نگذاشته‏ اند.

برخى گويند: يعنى چيزى را بحرام و باطل نخوريد. خوردن حرام- اگر چه كم باشد- اسراف و تجاوز از حد است. هر چه نيز عقلا زشت شمارند و براى انسان ضرر داشته باشد، اسراف است و حلال نيست.[7]

منابع:

1- قرآن کریم

2- سید محمد حسین طباطبایی، ،ترجمه المیزان ناشر: دفتر انتشارات اسلامی جامعه ی مدرسین حوزه علمیه قم, سال 1374

3- محمد بن زین الدین ابن أبی جمهور عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، ، مترجم: مجتبی عراقی، قم:دار سید الشهداء للنشر، 1405ق چاپ اول

4- فضل بن حسن طبرسی، ،ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران: انتشارات فراهانی سال 1360

5- ناصر مکارم شیرازی، ، تفسیر نمونه،ناشر: دارالکتبه اسلامیه سال 1374

6- محمد بن زین الدین ابن أبی جمهور عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، ، مترجم: مجتبی عراقی، قم:دار سید الشهداء للنشر، 1405ق چاپ اول
پی نوشت:
[1] سوره اعراف(7) آیه 31
[2] سید محمد حسین طباطبایی، ،ترجمه المیزان ناشر: دفتر انتشارات اسلامی جامعه ی مدرسین حوزه علمیه قم, سال 1374 ، ج8، ص99
[3]  محمد بن زین الدین ابن أبی جمهور عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، ، مترجم: مجتبی عراقی، قم:دار سید الشهداء للنشر، 1405ق چاپ اول، ج1، ص321
[4]  فضل بن حسن طبرسی، ،ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران: انتشارات فراهانی سال 1360 ج9،ص88
[5]ناصر مکارم شیرازی، ، تفسیر نمونه،ناشر: دارالکتبه اسلامیه سال 1374، تهران،ج6، صص149-148
[6] محمد بن زین الدین ابن أبی جمهور عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، ، مترجم: مجتبی عراقی، قم:دار سید الشهداء للنشر، 1405ق چاپ اول، ج2، ص30
[7] فضل بن حسن طبرسی، ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ناشر:انتشارات فراهانی تهران سال 1360 ج9،ص 89

مصادیق اسراف مالی در قرآن قسمت اول

باید توجه داشت که بحث اسراف در مورد مال حلال است و این اسرافی که خداوند ما را از آن نهی کرده است از مال حلال می باشد نه مال حرام زیرا اصلاً مصرف و استفاده از مال حرام جایز نیست ولو ذرّه ای تا درباره اسراف بودن یا نبودن آن بحث کنیم، اسراف در مال هم در آیات و هم در روایت ذکر شده است.

مصادیق اسراف مالی در قرآن

چهار آیه در قرآن به اسراف در اموال و دو آیه به تبذیر اشاره کرده که جمعاً شش آیه می شود که به آنها اشاره می کنیم

1-    «کُلُوا مِن ثَمَرِهِ إذَا اّثمَرَ وَ اتُوا حَقَّهُ یَومَ حَصَادِهِ وَ لاَ تُسرِفُوا إنَّهُ لاَ یُحِبُّ المُسرِفِینَ»[1]

از میوه آن به هنگامی که به ثمر می نشیند بخورید و حق آن را به هنگام درو بپردازید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد.

کلام مفسرین درباره اینکه منظور از این حق که به هنگام درو باید پرداخت چیست مختلف است. بعضی معتقدند همان زکات واجب یعنی یک دهم و یک بیستم است ولی با توجه به اینکه این سوره در مکه نازل شده و حکم زکات در سال دوم هجرت و یا بعد از آن در مدینه نازل گردیده چنین احتمالی بسیار بعید به نظر می رسد. در روایات فراوانی که از اهل بیت علیهم اسلام به ما رسیده و همچنین در روایات بسیار از اهل تسنن این حق غیر از زکات معرفی شده و منظور از آن چیزی است که به هنگام حضور مستمند در موقع چیدن میوه و یا درو کردن زراعت به او داده می شود و حد معین و ثابتی ندارد و در اینکه آیا این حکم واجب است یا مستحب بعضی معتقدند یک حکم وجوبی است که قبل از تشریع حکم زکات بر مسلمانان لازم بوده ولی بعد از نزول آیه زکات این حکم منسوخ شده و حکم زکات با حد و حدود معینش بجای آن نشست ولی از روایات اهل بیت علیهم السلام استفاده می شود که این حکم نسخ نشده و به عنوان یک حکم استحبابی هم اکنون به قوت خود باقی است.

تعبير به كلمه «يوم» ممكن است اشاره به اين باشد كه چيدن ميوه ‏ها و درو كردن زراعت ها بهتر است در روز انجام گيرد، اگر چه مستمندان حاضر شوند و قسمتى به آنها داده شود، نه اينكه بعضى از افراد بخيل، شبانه اين كار را بكنند، تا كسى با خبر نشود، در رواياتى كه از طرق اهل بيت علیهم السلام به ما رسيده نيز روى اين موضوع تاكيد شده است‏.[2]

امام صادق عليه السلام فرمود: ميوه را در شب برداشت نكنيد و شبانه درو نكنيد تا فقيران نيز بتوانند حاضر شوند و چيزى بگيرند.

در سوره «ن والقلم» نيز مى‏ خوانيم كه خداوند باغ كسانى را كه تصميم گرفتند شبانه و به دور از چشم فقرا ميوه ‏ها را بچينند و به آنها ندهند، سوزاند[3]

«وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ»‏: از حد خود در صرف مال تجاوز می كنيد كه خدا مردم مسرف را دوست نمى‏ دارد. در اين باره اقوالى است: ١- خطاب بصاحبان مال است. يعنى همه مال را صدقه ندهيد بلكه براى خانواده هم چيزى باقى بگذاريد.

چنان كه ثابت بن قيس پنجاه نخل را برداشت و همه را صدقه داد. اين قول از ابو العاليه و ابن جريج است. ٢- سعيد بن مسيب گويد: يعنى از اداى واجب كوتاهى نكنيد. ٣- ابو مسلم گويد: يعنى پيش از چيدن، در خوردن زياده ‏روى می كنيد و به فقرا ضرر نزنيد ٤- يعنى مال را در راه معصيت و بي جا خرج نكنيد ٥- خطاب به پيشوايان است. يعنى بصاحبان مال اجحاف نكنيد و از آنها زيادى نگيريد. اين قول از ابن زيد است. ٦- اين خطاب بعموم است. تا كسى در صرف مال زياده‏ روى نكند و زمامدار و حاكم در گرفتن مال مردم و صرف آن زياده‏ روى و ولخرجى نكنند. و اين قول از لحاظ فايده، عمومى‏ تر است‏.[4]

منابع:

1- قرآن کریم

2- مکارم شیرازی، ناصر،تفسیر نمونه، تهران: دار الکتبه اسلامیه،1374

3- قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران: مرکز فرهنگی درس های از قرآن، 1374

4-طبرسی، حسن بن فضل،مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، ستوده رضا محقق ، تهران: فراهانی، چاپ اول 1360

پی نوشت:
[1] سوره انعام(6) آیه 141
[2] ناصر مکارم شیرازی، ، تفسیر نمونه،ناشر: دارالکتبه اسلامیه سال 1374، تهران،ج6، ص6
[3] محسن قرائتی، تفسیر نور، ناشر:مرکز فرهنگی درسهای از قرآن،سال 1383، تهران ج2، ص567
[4] فضل بن حسن طبرسی، ، ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ناشر:انتشارات فراهانی تهران سال 1360 ج‏8،ص300

حکم تکلیفی اسراف

برای به دست آوردن حکم هر موضوعی، چهار منبع وجود دارد:

   قرآن کریم؛ سنت معصومین علیهم السلام؛ اجماع و اتفاق فقهای اسلام؛ حکم عقل.

ممکن است یک حکم به گونه ای باشد که از تمام آن منابع، بتوان برای آن مدرکی ارائه داد، همچنان که ممکن است حکمی تنها به وسیله یکی از آن چهار منبع قابل اثبات باشد. اسراف از آن موضوعاتی است که با هر یک از آن منابع می توان بر حرمت آن استدلال کرد.[1]

احکام اسلام تقسیم بندی های مختلفی به حسب موارد استعمال دارد یکی از این تقسیم بندی ها، وضعی و تکلیفی بودن احکام است، اسراف از نگاه اسلام هر دو حکم را دارا می باشد که عبارتند از:

گفتار اول: حکم تکلیفی:

حکم تکلیفی اسراف، حرمت است و اسراف حرام است برخی آن را از گناهان کبیره شمرده اند. ادله چهارگانه بر حرمت اسراف عبارتند از:

قرآن

حرمت اسراف به وضوح در آیات قرآن آمده است، با نگاهی به این آیات و خطاب و عتاب تند و شدیدی که خداوند نسبت به مسرفین دارد، حرمت اسراف فهمیده می شود. این خطاب ها از طرف خداوند مختلف است در جایی می فرماید خداوند آنها را دوست ندارد «انه لا یحب المسرفین» و آنها را هدایت نمی کند «ان الله لا یهدی من هو مسرف کذاب» در جایی آنها را برادران شیطان معرفی می کند «ان المبذرین کانوا إخوان الشیاطین» و در جایی دیگر مسرفان را گروه مفسدین بر می شمرد «ولا تطیعوا أمر المسرفین الذین یفسدون فی الأرض و لا یصلحون»[2] و در جایی دیگر مسرفان را اصحاب جهنم معرفی کرده «و أن المسرفین هم أصحاب النار»[3] و وعدة هلاکت به آنها می دهد « و أهلکنا المسرفین»[4]

در آیاتی هم به صراحت، پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان را از اسراف و پیروی از مسرفین نهی می فرماید: «و کلوا و اشربوا و لا تسرفوا و لا تطیعوا أمر المسرفین و لا تبذر تبذیرا»

و نهی موجود در این آیات دلالت بر حرمت می کند یکی بخاطر عدم وجود قرینه ای بر کراهت و دیگری بخاطر وجود آیات مذکور که خداوند با عتاب شدید، مسرفین را به عذاب و جهنم و هلاکت وعده داده است پس همان طور که دیده می شود حرمت اسراف از کتاب و آیات قرآن ثابت شده است.

سنت

در روایات ائمه معصومین علیهم السلام هم روایات بسیار زیادی در مذمت اسراف ذکر شده، این روایات به زبان های مختلفی حرمت اسراف را بیان می فرمایند، دسته ای از روایات با برشمردن عوارض دنیوی و اخروی اسراف مثل: حقیر شدن نزد خداوند، فقر و هلاکت، عدم استجابت دعا، مریضی، کم برکتی، غضب الهی و … قبح و زشتی اسراف را بیان می فرمایند و دسته ای دیگر از روایات با صراحت از اسراف نهی می کنند و مؤمنان را به پرهیز از پیروی از مسرفین دعوت می کنند و دسته ای از روایات هم صراحتاً اسراف را از گناهان کبیره بر می شمرند مانند روایتی که در بحار از امام صادق علیه السلام نقل شده که ایشان در بیان گناهان کبیره و ذکر عدد آنها، یکی از آنها را اسراف و تبذیر بیان می فرماید:

«الکبائر محرمه و هی الشرک بالله عزوجل و قتل النفس التی حرم الله … و الاسراف و التبذیر»[5]

گناهان کبیره که حرام هستند عبارتند از: شرک به خدای عزوجل و کشتن نفس محترمه ای که خداوند کشتن آن را حرام کرده و … اسراف و تبذیر.

نمونه این روایات در کلام معصومین علیهم السلام بسیار زیاد است که مطالعه آنها جای شکی برای حرمت اسراف باقی نمی گذارد.

 

عقل

حرام بودن چیزی از نظر عقل به معنی زشتی و قبیح بودن آن چیز توسط عقل است، یعنی وقتی عقل چیزی را قبیح شمرد به معنی حرام بودن آن چیز نزد عقل است.

صرف نظر از نگاه دینی و اسلامی به بحث اسراف هر عقل سلیمی به راحتی قبح و زشتی اسراف را درک می کند، اینکه انسان بی دلیل اموال و دارایی های خود و یا دیگران را از بین برده و ضایع کند جای هیچ توجیه عقلی ندارد.

انسان ذاتاً موجودی است که همواره آسایش و راحتی خود را می طلبد و در راه رسیدن به آن فعالیت کرده و تدبیر و اندیشه می کند صرفه جویی، ذخیره و پس انداز کردن از اموری است که هر عقلی آن را پسندیده می داند تا در مواقع سختی بتواند از آنها استفاده کند در مقابل هدر دادن و اتلاف بیهوده آنچه دارد نزد هر عقلی زشت و ناپسند است و درک چنین مسئله ای احتیاج به سواد و تحصیلات نداشته و نزد عقل فطری و عقل عرفی به راحتی درک شده و تأیید می شود.[6]

اجماع

بعضی از فقها بر حرمت اسراف ادعای اجماع کرده اند. ابن ادریس گفته است: «اسراف بدون هیچ اختلافی بین علما، حرام است»مرحوم فاضل نراقی می گوید: «در حرمت اسراف هیچ سخنی نیست و اجماع قطعی، بلکه ضرورت دینی و آیات فراوان و روایات متعدد بر حرمت آن دلالت می کند».[7]

منابع:

1- قرآن کریم

2- غلام جمشیدی، محمد صادق، اسراف در قرآن و حدیث، ، تهران: شرکت نشر و چاپ بین الملل، چاپ اول 1388

3-  ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، ، مترجم علی اکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین، چاپ اول 1361، جلد 2

4- دیباجی، سید احمد، فرهنگ تولید و مصرف در اسلام،قم:نشر اکرام، چاپ اول 1389

5-  انصاری، محمد علی، زندگی بدون اسراف،مترجم: محمد رضا جباران، تهران:شرکت چاپ و نشر بین الملل، چاپ اول 1390

پی نوشت:
[1] محمد صادق غلام جمشیدی اسراف در قرآن و حدیث؛ ، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، چاپ: اول۱۳۸۸، ص20
[2]  سوره شعراء(26) آیه 151-152
[3] سوره غافر(40) آیه 43
[4] سوره انبیاء(21) آیه 9
[5]  محمد بن علی ابن بابویه الخصال، مترجم، علی اکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین، 1362، چاپ اول، ج2، ص610
[6] سید احمد دیباجی فرهنگ تولید و مصرف در اسلام؛ قم: نشر اکرام، چاپ: اول ١٣٨٩، ص175
[7] محمد علی انصاری، زندگی بدون اسراف ،  مترجم: محمد رضا جباران، چاپ اول 1390، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، ص26