موضوع: "اهل بیت"

آموزه اخلاقی از امام علی علیه السلام

با توجه به ایام شهادت مولی الوحدین حضرت علی علیه السلام یکی از ویژگی های بارز ایشان که مورد اتفاق همه مسلمان است را مورد بررسی قرار می دهیم

انفاق و بخشش مالی از مجله مباحثی است که در اسلام به آن توجه خاص شده و برای افرادی که چنین روحیه ای دارند ارزش و ثواب والایی در نظر گرفته شده است

«اَلَّذینَ یُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمْ بِاللَّیلِ وَ النَّهارِ سِرّاً وَ عَلانِیَهً فَلَهُمْ اَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لَاخوفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونَ»؛ (کسانى که اموال خود را شب یا روز، پنهان یا آشکار انفاق مى کنند، مزدشان نزد پروردگارشان [محفوظ] است؛ نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهگین مى شوند.(274 سوره بقره)

بدون شک مفهوم آیه کلّى، جامع و تشویق به انفاق در راه خدا در اشکال مختلف است، ولى از روایات اسلامى استفاده مى شود که فرد شاخص آن، حضرت على(علیه السلام) است؛ زیرا در شان نزول این آیه، روایات بسیارى وارد شده که نشان مى دهد نخستین بار درباره حضرت على(علیه السلام) نازل گشت

ابن عبّاس مى گوید: این آیه درباره على بن ابیطالب(علیه السلام) نازل شد او فقط چهار درهم داشت، درهمى را در شب، درهمى را در روز، درهمى را آشکارا و درهمى را پنهان در راه خدا انفاق کرد. رسول خدا (صلى الله علیه وآله) فرمود:« ما حَمَلَکَ عَلى هذا؟»  چه چیز تو را بر این کار واداشت؟ عرض کرد:« حَمَلَنى عَلَیْها رَجاءَ اَنْ اَسْتَوجِبُ عَلَى اللهِ ماوَعَدَنى» براى این بود که وعده اى را که خدا به من داده است استحقاق پیدا کنم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «اَلا ذلِکَ لَکَ» آگاه باش که این وعده درباره تو تحقّق یافت، در این هنگام آیه فوق نازل گشت.

این حدیث را حاکم حسکانى در «شواهد التنزیل» به اضافه هفت حدیث دیگر به همین مضمون از طرق مختلف آورده است

سیوطى در «الدّرالمنثور» از طرق متعدّد، همین مضمون را از ابن عبّاس نقل مى کند

معنى این حدیث آن است که حضرت على(علیه السلام) براى جلب خشنودى خداوند به وسیله مسأله انفاق از هر درى وارد مى شد؛

اوّلاً: آنچه در بساط داشت در راه خدا انفاق کرد.

 ثانیاً در شب و روز در حالات مختلف (پنهان و آشکار) انفاق کرد. این ایثار و اخلاص آمیخته با اشتیاق فراوان براى جلب رضاى خداوند از هر طریق ممکن بوده است.

از جمله مفسران بزرگ اهل سنت که روایت فوق را نقل کرده اند می توان به این افراد اشاره کرد:

1-    حسكانى، عبيد الله بن احمد، « شواهد التنزيل لقواعد التفضيل»،‏ تهران: سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى‏، 1411ق

2-    فخر رازى، محمد بن عمر، « مفاتيح الغيب»، بيروت‏: دار احياء التراث العربي‏، 1420ق

3-    بيضاوى، عبد الله بن عمر، « أنوار التنزيل و أسرار التأويل»، ‏ بيروت: دار احياء التراث العربى‏‏، 1418ق

4-    سيوطى، عبدالرحمن بن ابى‏بكر، « الدر المنثور فى تفسير المأثور»، قم‏: كتابخانه آية الله مرعشى نجفى‏، 1404 ق‏

5-    آلوسى، سيد محمود، « روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم‏»، بيروت‏: دارالكتب العلميه‏،1415 ق‏

6-    ثعلبى نيشابورى، ابو اسحاق احمد بن ابراهيم‏‏، « الكشف و البيان عن تفسير القرآن‏» بيروت: دار إحياء التراث العربي، ‏1422 ق‏

امیر المومنین (علیه السلام) برای انجام کاری وارد مکه شد، دید یک عرب بیابانی به پرده های کعبه چسبیده و می گوید:

ای خدایی که مکان نداری و هیچ مکانی از او خالی نیست و جایی او را در بر نگرفته، به این عرب چهار هزار درهم روزی ده.

راوی گفت: امام (علیه السلام) جلو رفت و فرمود: ای اعرابی چه می گویی؟

گفت: شما کی هستی؟ فرمود: من علی بن ابی طالب (علیه السلام) هستم

عرب گفت: شما همان کسی هستی که حاجت مرا ادا می کنی

فرمود: حاجتت چیست؟

گفت: یک هزار درهم می خواهم که مهر همسرم کنم و یک هزار درهم می خواهم قرضم را ادا کنم و یک هزار درهم می خواهم تا خانه بخرم و یک هزار درهم می خواهم تا با آن زندگی کنم؟

امام (علیه السلام) فرمود: انصاف خوبی داری هر وقت به مدینه الرسول (صلی الله علیه و آله) آمدی، خانه مرا پیدا کن، اعرابی پس از یک هفته از مکه خارج و به مدینه رفت، در شهر مدینه صدا زد چه کسی مرا به خانه علی (علیه السلام) هدایت می کند؟ امام حسن (علیه السلام) او را دید و فرمود: من تو را به خانه علی (علیه السلام) می برم. اعرابی پرسید: پدر تو کیست؟ فرمود: علی (علیه السلام). مادرت کیست؟ فرمود: فاطمه زهرا (السلام علیها) سرور زنان جهان. پرسید: جدت کیست؟ فرمود: پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) پرسید: جده ات کیست؟ فرمود: خدیجه. پرسید: برادرت کیست؟ فرمود: حسین (علیه السلام)

گفت: همه دنیا از تو است، نزد علی (علیه السلام) برو و بگو. به اعرابی ای که در مکه وعده دادی اکنون بر در خانه ات آمده، راوی گفت: امام (علیه السلام) بیرون آمد و در صدد رفع نیاز اعرابی بر آمد و سلمان را خواست و به او فرمود: ای سلمان، باغی را که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای من غرس کرده؛ به خریداران عرضه کن، سلمان نیز به بازار رفت و باغ را به دوازده هزار درهم فروخت خدمت امام (علیه السلام) آورد و اعرابی را هم احضار نمود، امام (علیه السلام) چهار هزار درهم به او داد و چهل درهم دیگر برای خرج راه به او عطا کرد، خبر فروش باغ به فقرای مدینه رسید و اطراف امام (علیه السلام) جمع شدند، حضرت مشت را پر می کرد و به آنها می داد، تا جایی که یک درهم باقی نماند و بعد وارد منزل شد، حضرت فاطمه پرسید: یابن عم باغ اهدایی پدرم را فروختی؟

فرمود: بلی به چیزی بهتر از دنیا و آخرت آن را فروختم

حضرت فاطمه (السلام علیها) گفت: خدا جزای خیر به تو دهد، و سپس اضافه نمود، من و بچه ها گرسنه ایم و حتما شما هم مثل ما گرسنه هستید؛ امام برای تهیه چیزی از منزل خارج شد، تا شاید پولی از کسی قرض کند و صرف عیال نماید، در این اثنا پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر حضرت فاطمه وارد شد و از او سراغ علی (علیه السلام) را گرفت و فرمود: این درهمها را بگیر و هنگامی که فرزند عمویم علی (علیه السلام) بازگشت، آنها را به او بده تا غذایی برای شما تهیه کند؟!

پیامبر (صلی الله علیه و آله) از منزل خارج شد و علی (علیه السلام) بازگشت و فرمود: بوی خوشی به مشامم می رسد، آیا فرزند عمویم به اینجا وارد شدند؟

فاطمه (علیها السلام) گفت: آری، آنگاه درهمها را که هفت درهم سنگی بود، به امام (علیه السلام) داد و گفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به اطلاع امام (علیه السلام) رساند.

امام (علیه السلام) همراه فرزند برومندش، حسن (علیه السلام) به بازار رفت، مردی را دیدند، ایستاده و می گوید: چه کسی به من قرض الحسنه می دهد؟ امام (علیه السلام) به فرزندش فرمود: آیا درهمها را به او بدهیم؟ عرضه داشت: آری پدر جان، امام درهمها را به او داد و برای گرفتن وام راهی خانه شخصی شد، در راه اعرابی ای را با شتری (ناقه) دید اعرابی گفت: این شتر را از من بخر؟

فرمود: بهای آن را همراه ندارم؟ اعرابی گفت: مهلت می دهم

فرمود: به چند درهم آن را می فروشی؟ گفت: به یکصد درهم، امام (علیه السلام) و فرزندش، شتر را خریدند مقداری راه رفتند و عربی دیگر را دیدند، عرب گفت: یا علی (علیه السلام) شتر را می فروشی؟
فرمود: برای چکاری می خواهی؟ عرضه داشت: می خواهم در نخستین جهاد ابن عمت شرکت کنم

فرمود: اگر قبول کنی آن را رایگان به تو می دهم

اعرابی گفت: بهای آن را دادم، قیمت را معلوم کن؟ فرمود: به یکصد درهم می فروشم اعرابی گفت: من یکصد و هفتاد درهم به تو می دهم، آنگاه امام به فرزندش گفت: درهمها را بگیر و شتر را به او بده

امام به فرزندش فرمود: یکصد درهم را به اعرابی می دهیم که شتر را به ما فروخت و هفتاد درهم آن را برای مایحتاج مصرف می کنیم.

امام (علیه السلام) می فرماید: به دنبال عرب رفتم تا یکصد درهم را به او بدهم در راه پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) را در جایی دیدم که هرگز به آنجا نمی آمدند

پیامبر با لبخندی نگاهی به من کرد و فرمود: می خواهی عربی که شتر را به تو فروخته پیدا کنی؟ گفتم: بلی پدر و مادرم فدایت باد، فرمود: ای ابوالحسن (علیه السلام) کسی که شتر را به تو فروخت، جبرئیل بود و کسی که آن را از تو خرید، میکائیل بود و شتر (ناقه) هم از شتران بهشتی و درهمها هم از سوی خدای جهانیان، رسیده است.

حضرت علی علیه السلام: « آنگاه که فقیر و نیازمند شدید، با خداوند به وسیله صدقه تجارت کنید»

آموزه اخلاقی از امام حسن مجتبی علیه السلام

با توجه به میلاد پر خیر و برکت امام حسن مجتبی علیه السلام یکی از آموزه های اخلاقی که از زندگی این امام همام می توان بدست آورد پرهیز از حسد است.

حسد یعنی آرزوی بیرون رفتن نعمت از دست دیگری، اعم از اینکه برای خود هم بخواهد یا نخواهد.

حسد از گناهان بزرگ نفسانی و حرام است؛ به اعتقاد برخی از بزرگان حتی اگر به عمل نیز منجر نشود، مجازات دارد. حسود به علت اینکه در واقع از قضا و قدر الهی و از تقسیم روزی در نظام هستی و از احسان خدا به دیگران ناراضی و خشمگین است و حسد از زشت ترین رذایل اخلاقی است.

روانشناسان می گویند: حسد، آمیزه ای از کینه و ترس است؛ چرا که انسان حسود به خاطر ترسش، توانایی ابراز بغض و کینه را ندارد.

امام حسن مجتبی علیه السلام می فرمایند: « هَلَاكُ النَّاسِ فِي ثَلَاثٍ الْكِبْرِ وَ الْحِرْصِ وَ الْحَسَدِ … وَ الْحَسَدُ رَائِدُ السُّوءِ وَ مِنْهُ قَتَلَ قَابِيلُ هَابِيلَ» ( اربلی، علی بن عیسی،ج1،ص 572؛ مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، ج1، ص111)

نابودی مردم در سه چیز است:

کبر و بزرگ‌نمائی2-  افزون خواهی بسیار 3- حسد و رشک بردن … و رشک و حسد که سررشته همه بدی‌ها است و به واسطه آن قابیل هابیل را کشت.

علامت حسود

در روایات آمده است « قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ لِلْحَاسِدِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ يَغْتَابُ إِذَا غَابَ وَ يَتَمَلَّقُ إِذَا شَهِدَ وَ يَشْمَتُ بِالْمُصِيبَةِ؛ (

حسود سه علامت و نشانه دارد:

1-   پشت سر دیگران غیبت می کند

2-   در حضور آدمی تملّق می گوید

3-   هنگام مصیبت و بلا سرزنش می نماید.

درمان حسد

برای رهایی از این رذیله

اولاً فرد باید نگاهش را اصلاح کند و به خدا خوش بین باشد و یقین کند که خدای متعال هیچ اقدامی را بدون حکمت و مصلحت انجام نمی دهد. نعمت ها برای آزمایش هستند و باید بداند که اگر این بیماری خود را درمان نکند قطعاً در دنیا گرفتار عذاب وجدان و افسردگی و در آخرت محروم ار رحمت الهی و دچار عذاب خواهد بود.

ثانیاً فرد باید مدتی بر خلاف رفتارهای حسودانه، عمل کند یعنی محسود را تعریف و تمجید نماید؛ به او بخشش نمایید؛ برایش خیرخواهی و دعا کند و دست و زبان خود را از ظلم کردن به او حفظ کند.

ثالثاً تلاش نمایید تا ریشه های اصلی حسد را که تکبر، حرص، کینه، دشمنی و … از روح و روان خود قطع کند.

منابع

1-    مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ‏« بحار الأنوار( ط- بيروت)»،،محقق / مصحح: جمعى از محققان‏،  بيروت‏: دار إحياء التراث العربي‏، 1403 ق‏

2-    اربلى، على بن عيسى‏، « كشف الغمة في معرفة الأئمة( ط- القديمة)»، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم‏، تبريز: بنى هاشمى‏، 1381 ق‏

3-    ابن بابويه، محمد بن على‏، « الخصال‏» ،محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، قم‏: جامعه مدرسين‏، 1362 ش‏

4-    مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، «‏ روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه( ط- القديمة)»، محقق / مصحح: موسوى كرمانى، حسين و اشتهاردى على پناه‏، قم: مؤسسه فرهنگى اسلامى كوشانبور، 1406 ق‏

5-    العروسى الحويزى، عبد على بن جمعة، « تفسير نور الثقلين‏»، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم‏، قم: اسماعيليان، ‏1415 ق‏.

6-    قمي مشهدي، محمد بن محمدرضا، « تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب‏»، محقق / مصحح: درگاهى، حسين‏، تهران‏: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، سازمان چاپ و انتشارات‏، 1368 ش‏

7-    شُبّر، سید عبدالله، « اخلاق شُبّر»، مترجم محمد رضا جباران، تهران: هجرت، 1387 ش

8-    رشادتی، محمد مهدی،« ادب اهل بیت علیهم السلام»، تهران: برادری، 1396ش

شهادت امام حسن عسکری

به مناسبت شهادت امام کاظم موسی بن جعفر علیه السلام

المراء یفسد الصدقة القدیمة

ستیزه جویی و جدال دوستی دیرین را تباه می سازد

تبریک میلاد امام جواد علیه السلام و حضرت علی اصغر علیه السلام

میلاد دو نور پاک از سلاله پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را به محضر امام زمان عج تبریک می گوییم

چرای غیبت

غیبت امام زمان علیه السلام یکی از مسئله ای است که ذهن خیلی از افراد را به خود مشغول کرده است اما در بیانی از امام صادق علیه السلام آمده است که « برای صاحب این امر (حضرت مهدی عج) غیبتی است که چاره ای از آن نیست، و علتی دارد که مجاز در آشکار کردن آن برای شما نیستم و حکمت غیبت او حکمت غیبت حجتهای الهی پیش از اوست، همانا حکمت غیبت او آشکار نمی شود مگر پس از ظهورش، همان گونه که حکمت اعمال خضر در شکستن کشتی و کشتن نوجوان و برپاداشتن دیوار برای حضرت موسی علیه السلام آشکار نگشت مگر هنگام جدایی آن دو. هرگاه بدانیم خداوند عزوجل حکیم است، حکیمانه بودن تمام افعال او را تصدیق خواهیم کرد، هر چند دلیل آن برای ما روشن نباشد». بحار الانوار ج 52، ص 91

1 2 3