عوامل تمسخر و استهزاء در قرآن
سه شنبه 97/03/15
تمسخر و استهزاء
در لغت:
به معنای ریشخند کردن است، حقیر شمردن و خوار داشتن است و بیان عیبها و نقصها به صورتی که بیان آن خنده آور باشد.
در اصطلاح:
بیان کردن گفتار، کردار، اوصاف و یا خلقت افراد که یا با سخن گفتن و یا با فعل و یا به ایماء و اشاره و گاهی هم به صورت کنایه بر وجهی که سبب خنده دیگران گردد را تمسخر می گویند؛ اگر تمسخر به صورت باشد که شخص از آن ناراحت شود حرام است.
عوامل تمسخر در قرآن
خداوند در قرآن کریم چند عامل اصلی و کلی برای تمسخر بیان کرده است که در ذیل به بعضی از آنها اشاره خواهد شد:
1- جهل:
یکی از مهمترین عواملی که موجب تمسخر می گردد بر اساس آیات قرآن مجید جهل و نادانی است، افراد بدون اینکه به مسایل توجه داشته باشند و در آن دقت و تأمل کنند تنها بر اساس ظاهر حکم می کنند و عملی را به تمسخر می گیرند، به عنوان نمونه در آیه 67 سوره بقره آمده است که خداوند برای حل مسئله قتل به حضرت موسی علیه السلام دستور می دهند تا گاوی را ذبح کنند، یهودیان به حضرت می گویند که ما را مسخره می کنی؟! حضرت علیه السلام می فرمایند: که به خدا پناه میبرم از اینکه از جاهلان باشم.
از این آیه به صراحت به دست می آید که تمسخر و مسخره کردن دیگران کار افراد جاهل و از روی جهل و نادانی است.
2- تکبر و غرور
گاهی حس برتری طلبی باعث میگردد که فرد دیگران را کوچکتر و پایینتر از خود بداند و اعمال و رفتار، یا گفتار آنها را مورد تمسخر قرار دهد.
در قرآن کریم در سوره حجرات آیه 11 آمده است «يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ عَسىَ أَن يَكُونُواْ خَيرًْا مِّنهُْم»؛ کلمه «خیراً» در این آیه بیان کننده منشأ استهزای مؤمنان که برتری جویی است می باشد.
و اين خود برتربينى بيشتر از ارزشهاى ظاهرى و مادى سرچشمه مىگيرد مثلا فلان كس خود را از ديگرى ثروتمندتر، زيباتر، يا از قبيلهاى سرشناس تر می شمرد، و احياناً اين پندار كه از نظر علم و عبادت و معنويات از فلان جمعيت برتر است او را وادار به سخريه می كند، در حالى كه معيار ارزش در پيشگاه خداوند تقوا است، و اين بستگى به پاكى قلب و نيت و تواضع و اخلاق و ادب دارد.
هيچ كس نمىتواند بگويد: من در پيشگاه خدا از فلان كس برترم، و به همين دليل تحقير ديگران و خود را برتر شمردن يكى از بدترين كارها، و زشترين عيوب اخلاقى است كه بازتاب آن در تمام زندگى انسانها ممكن است آشكار شود.
استهزا و مسخره كردن، در ظاهر يك گناه، ولى در باطن چندین گناه است؛ گناهانى مانند:
تحقير، خوار كردن، كشف عيوب، اختلاف افكنى، غيبت، كينه، فتنه، تحريك، انتقام و طعنه به ديگران در آن نهفته است.
مسخره کردن، تجاوز به حريم افراد است و اگر مسخره كننده توبه نكند، ظالم است.
و گاهی غروری که منشأ تمسخر است به علت جایگاه اجتماعی یا علمی که افراد دارا می باشند دیگران را مسخره میکنند، به عنوان نمونه برای این مطلب میتوان به این آیه 83 از سوره مبارکه غافر قرآن اشاره شده است که: « فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُواْ بِمَا عِندَهُم مِّنَ الْعِلْمِ وَ حَاقَ بِهِم مَّا كاَنُواْ بِهِ يَسْتهَْزِءُون»؛ مراد از علم در این آیه اطلاعاتی است که از زینت زندگی دنیا و فنون تدیبری است که برای به دست آوردن آن داشتند، خداوند این فنون را به علم تعبیر کرده است تا بفهماند غیر از آن علمی نداشتند.
3- دنیا طلبی
گاهی داشتن ثروت و دل بستگی به دنیا موجب مسخره کردن افراد فقیر یا زیردست میگردد؛ همچنین آیات ابتدایی سوره همزه مغرور شدن به مال و ثروت را منشأ طعن و استهزای دیگران دانسته است.
افراد دنیا طلب ببینش مادی گرایانه دارند و اعتقادی به ماورای دنیا ندارند لذا افرادی را که گرایش به آخرت دارند را به تمسخر میگیرند.
4- عدم تفکر
خداوند نعمت عقل را به همه انسانها داده است اما برخی از افراد رفتارهای دیگران را به عنوان رفتاری خرافی و به دور از عقلانیت ارزیابی میکنند ولی رفتار خود را درست میپندارند؛ در حالیکه اگر این افراد در اعمال خود تعقل و اندیشهورزی داشته باشند میبینند که اعمال خودشان به دور از عقل و عقلانیت است. این مطلب را میتوان با توجه به آیات قرآن یکی از عوامل تمسخر دانست.
5- عصیان
جرم و گناه موجب میشود که نفس انسان طهارت و پاکی اولیه خود را از دست بدهد و در شناخت حق و باطل دچار مشکل و خطا شود، همچنین گناهان باعث میشوند تا بر روی قلب انسان غبار غفلت و زنگار بنشیند یا قلب او مهر زده و مختوم گردد به همین علت رفتارهای دیگران را مورد تمسخر قرار میدهد.
منابع:
قرآن کریم
1- على اكبر، قرشى بنايى، قاموس قرآن، ج 3، ص 242 انتشارات: دار الكتب الاسلامية
2- محمد بن محمد، غزالی، ترجمه احیاء علوم الدین، ج3، ص 270 انتشارات دارالکتب العربی
3- ملا احمد بن محمد مهدی، نراقی، معراج السعادۀ، 555 انتشارات: هجرت
4- محمد بن محمد، غزالی، کیمیای سعادت، ج 2، ص 78 انتشارات علمی و فرهنگی
5- ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 22، ص179، انتشارات: دار الكتب الإسلامية
6- محسن، قرائتی، تفسیر نور، ج 9، ص 187، انتشارات: مركز فرهنگى درسهايى از قرآن
7- طباطبايى، سيد محمد حسين، سيد محمد باقر موسوى همدانى،ترجمه تفسیر المیزان ج 17، ص 539، انتشارات: دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم