واسطه ایمان و کفر

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
سه نفر از شاگردان امام صادق علیه السلام به نامهاي: هاشم (صاحب البريد: رئيس پست) و ابوالخطاب و محمد بن مسلم، كنار هم نشسته بودند و درباره آنانكه امامت امامان بر حق (امام علي علیه السلام تا امام صادق علیه السلام) را نپذيرفته اند، بحث مي كردند.
هاشم گفت: هر كس امامت آنها را نشناسد، كافر است.
ابوالخطاب گفت: كافر نيست مگر حجت بر او اقامه شود، اگر حجت بر او اقامه شود، در عين حال، آن را نپذيرفت كافر است.
محمد بن مسلم گفت: در صورتي كافر است كه انكار كند و محض نپذيرفتن، موجب كفر نخواهد شد.
اين سه نفر در سفر حج، به حضور امام صادق علیه السلام رسيدند، نخست، هاشم نزد امام علیه السلام رفت و جريان را گفت، امام صادق علیه السلام به او فرمود: تو اكنون اينجا هستي، ولي آن دو نفر (ابوالخطاب و محمد بن مسلم) نيستند، برو هر سه نفر، امشب در كنار جمره وسطي در سرزمين مني نزد من بيائيد.
سه نفر نامبرده، همان شب در كنار جمره وسطي، به محضر امام صادق علیه السلام شرفياب شدند.
امام صادق علیه السلام بالشي برداشت و به سينه خود نهاد و بر آن تكيه كرد و آنگاه به آن سه نفر رو كرد و فرمود:
شما درباره غلامان و زنان و خاندان خود مي گوئيد؟ آيا آنها گواهي به يكتائي خدا و رسالت پيامبر صلی الله علیه و آله نمي دهند؟ آيا آنها نماز و روزه و حج بجا نمي آورند؟
هاشم گفت: چرا آنها گواهي مي دهند و اين امور را انجام مي دهند.
امام صادق علیه السلام: آيا آنچه شما بر آن هستيد يعني مسأله امامت را مي شناسند و مي فهمند؟
هاشم: نه، نمي شناسند.
امام صادق: آنها از نظر شما چگونه هستند؟
هاشم: هر كس، مقام امامت را نشناسد، كافر است.
امام صادق: سبحان الله! آيا افرادي را كه سر راهها و كنار آبها (ي چاه) سكونت نموده ايد، نديده اي؟
هاشم: چرا، ديده ام.
امام صادق علیه السلام: آيا اين افراد، گواهي به يكتائي خدا و رسالت محمد صلی الله علیه و آله نمي دهند و نماز و روزه و حج نمي آورند؟
هاشم: چرا، گواهي مي دهند و اين امور را انجام مي دهند.

امام صادق علیه السلام: آيا آنها مسأله امامت را مي شناسند؟
هاشم: نه، نمي شناسند.
امام صادق علیه السلام: آنها از نظر شما چگونه اند؟
هاشم: هر كس امر امامت را نشناسد، كافر است.
امام صادق: عجبا! آيا تو خانه كعبه و طواف كنندگان آن را نديده اي؟
آيا مردم يمن را كه كنار كعبه مي آيند و به پرده كعبه مي چسبند (و دعا مي كنند) نديده اي؟
هاشم: چرا، ديده ام.

امام صادق: آيا آنها به يكتائي خدا و رسالت محمد صلی الله علیه و آله گواهي نمي دهند؟ و نماز و روزه و حج بجا نمي آورند؟
هاشم: چرا، هم گواهي مي دهند و هم اين امور را انجام مي دهند.

امام صادق علیه السلام: آيا مسأله امامت را مي شناسند؟
هاشم: نه، نمي شناسند.

امام صادق علیه السلام: نظر شما درباره آنها چيست؟
هاشم: هر كس امر امامت را نشناسد، كافر است.
امام صادق: عجبا! اين سخن، از گفتار خوارج است (كه مي گويند هر كس گناه كبيره يا اصرار بر گناه صغيره نمود، كافر است)، اگر بخواهد شما را آگاه كنم.
هاشم كه دريافته بود، سخن امام علیه السلام بر ضد عقيده اوست و او در كنار دو نفر هم مباحثه اش، محكوم مي شود در جواب گفت: نه.
امام صادق علیه السلام: براي شما، زشت است كه آنچه را از ما نشنيده ايد (بر اساس رأي خود) بگوئيد.
هاشم مي گويد: دريافتم كه امام صادق علیه السلام ما را به تصديق رأي محمد بن مسلم وا مي دارد؛ كه افراد مذكور، اگر انكار امامت نكنند، كافر نيستند، بلكه واسطه اي بين مؤمن و كافر مي باشند.

برگرفته از کتاب داستان های اسلامی اصول کافی

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.